دوستت دارم عشقمی هلویی
مدتی است که وارد زندگی مشترک شده ام . وقتی شوهرم سرکار میرود ، حوصله ام سر میرود و کلافه میشوم . چه کار کنم ؟
این کلافه بودن ، بخاطر برنامه ریزی نداشتن است ولی به آقایان هم توصیه نمیکنیم البته کارهای خیلی طولانی را انجام دهند . ایشان گناه دارند .دوست دارند که همسرش در کنارش باشد. انسان باید یک جاهایی کاررا تعطیل کند وگرنه اثرمنفی روی زندگیش میگزارد. حالاممکن است آقا همان ساعت کارعادی صبح تا بعدازظهر سرکارهستند وایشان کلافه میشوند زیرا برنامه ندارند کسی که برنامه ندارد سردرگم میشود. ولی کسی که برنامه دارد ، شادابی در زندگی دارد.چه خانم شاغل باشد چه خانه دار، باید برنامه داشته باشد . اگرشاغل هستند باید برای سرکار و برای کارهای منزل ، باید یک وقتی برایش تنظیم بشود . برای عبادت ، تفریح ، ورزش ، مطالعه ، کسب مهارتها ودیدن نزدیکان ، باید برنامه داشته باشند . مثلاٌ خانم مدت زیادی را صرف دیدن تلویزیون می کند یا صرف خواب می کند .خوب نباید این جوری باشد.مثلاٌ تلفنی با مادروخواهرخود حرف میزند و می بیند ازهمه کارها عقب مانده است. چقدرخوب است با شوهرخود هماهنگی کنید و درکلاس ها یی ثبت نام کنید. خیلی کلاس ها برای آینده خانم مفید است کلاس رایانه ، کمک های اولیه ، زبان ، چقدر برای آینده زندگیشان به درد می خورد . شاید بعضی آقایان ازاین کارامتناع کنند . یا امکانات مالی برای کلاس رفتن را ندارند ، خود رایانه درخانه می تواند کمک کند ومی توانید اطلاعا تی کسب کنید . به وی سی دی های آموزشی زبان وسایت آشپزی مراجعه بفرمایید که چقدرجالب است . برای کارهای هنری می توانید استفاده کنید ومی توانید آموزشی در منزل داشته با شیم . خدا اگرکوچولوی عنایت کند ، بیشتروقتشان پرمیشود . شما وارد دنیای نرم افزار بشوید ، ببینید چقدروقت شما را پرمیکند . شما فقط باید یک برنامه داشته باشید ، بعد ببینید وقت هم کم می آورید . دنیای فعلی دنیای حرکت به سمت بهره وری زمان است . از سال نود غربی ها وقت را سرمایه تلقی کرده اند و میگویند وقت سرمایه است . ولی خیلی مواقع ، وقت برای ما سرمایه نیست . فکرمی کنیم پول و طلا سرمایه است . ولی این جوری نیست . اگر برنامه ای داشته باشید ، پا به پای آقا انرژی صرف می کنید ، ایشان هم توقعشان کم تر میشود و حداقل ، مردشان را درک می کردند و توقعشان کمتر میشد و معنایش این نیست که آقایان این قدر خودشان را صرف کار نکنند .
اول تابستان امسال ، میخواهیم زندگی مشترک را شروع کنیم .ولی با اینکه شوهرم شرایط مطلوبی دارد و مرا هم دوست دارد ، من احساسی به همسرم ندارم . لطفا راهنمایی کنید .
منظورشان این است که ، نسبت به همسرشان ، عشق و محبتی ندارند .عزیران ، ما برای زندگی زناشویی ، احتیاج به مهر و محبت داریم . بعضی ها تلقی شان این است که ، اگر عشق باشد همه چی حل است . خیر اینطور نیست که ، عشق باشد ، همه چیز حل است . عشق ، یک قسمت کار است . ما برای زندگی زناشویی ، نیار به دو عنصر عشق و محبت یا احساس به طرف و رفع نیاز داریم ، که خیلی ها از این مسئله غافل هستند . این دو عنصر است که زندگی ما را ، به سامان می رساند و زندگی ما را موفق می کند . البته دو تا عنصرهم نیاز است . چون اگر این عشق نباشد ، شخص امنیت روانی ندارد و بخاطر احساس روحی و روانی، عشق باید باشد . در قرآن فرموده : وجعل بینکم مودة . چون خدا در قرآن فرموده ، پس محبت لازم است . و گرنه خداوند در قرآن نمی فرمود . اما عشق کافی نیست و ما یک عنصر دیگر داریم و آن رفع نیاز است . یعنی طرفین ، توانمندی رفع نیازهای همدیگر را داشته باشند و به تجربه می گویم مسئله دوم از اول مهم تر است . نمی خواهم محبت را کم رنگ کنم ولی دومی ، مهمتر است . داشته ایم خانم و آقایی ، شیفته هم بوده اند و عشق های آتشین داشتند ولی چون آن توانمندی ، رفع نیازمندی ها را نداشته اند ، زندگیشان به جایی نرسیده ، یعنی با عشق شروع میشود و کر و کور میشوند و آن توانمندی رفع نیاز را نمی بینند و بعداً ، در دوران عقد یا بعد از عروسی ، متوجه میشوند ، که به جدایی کشیده میشود . از آن طرف ، من مواردی را داشته ام که ، با عشق شروع نشده ، عشقی نبود ه ، ولی طرفین ، شرایط همدیگر را برای رفع نیاز داشته اند ، وارد زندگی شده اند و زندگی رسمی را آغاز کرده اند و چون توانستند ، نیازهای همدیگر را رفع کنند ، عشق هم آغاز شده است .
با توجه به اینکه ، شما قسمت دوم را دارید ، یعنی آقا ، توانمندی رفع نیازهای شما را دارند ، پس به جدایی فکر نکنید و بیاید این احساس را ایجاد کنید و این شدنی است . با تجربه ، به این مطلب رسیده ایم. آدم ، با راه کارهایی می تواند ، این احساس را در خودش ایجاد کند . چطور شروع کنند ؟ اول ، نکات مثبت این آقا را بنویسید و لیست کنید و روزی یکبار آنرا بخوانید و یادآوری کنید . ما چقدر دستور داریم که نعمت های خدا را یادآوری کنید . محبتشان نسبت به خدا بیشتر میشود . یعنی وقتی شما امتیازات ایشان را ببینید ، قطعاً محبت شما به ایشان ایجاد خواهد شد و شما به ایشان علاقمند میشوید . به خودتان تلقین کنید که به ایشان احساس دارید و دوستشان دارید . بله ، برای ما گفته اید ، من احساسی ندارم . این جا اشکال ندارد چون جایگاه مشاوره است ، میخواهند به شما کمک کنند و گره گشایی کنند . در موقع دیگر ، به خودتان بگویید : من همسرم را دوست دارم . به خودتان تلقین کنید . واقعا این تلقین عجیب است . با تلقین میشود ، دمای هوا را تغییر داد . یعنی شما وسط تابستان هستید ودارید له له میزنید ، نفس تان در نمی آید ، به خودتان تلقین کنید که در وسط زمستان هستید و استخوانهایتان دارد می ترکد . گرما کم میشود . آیا این تلقین ماندگار است ؟ بله. این موثر است . ما به ضمیر ناخودآگاه خود ، تلقین می کنیم. ما یک ضمیر خودآگاه و یک ضمیر ناخودآگاه داریم . با این تلقین ، ما به ضمیر ناخودآگاه خودمان تلقین می کنیم . این خانم به خودش تلقین می کند که آقا را دوست دارم و به ضمیر ناخودآگاه خود می گوید و وقتی میگوید : به او احساسی ندارم ، ضمیر ناخودآگاه میگوید : دوستش داری . این موثر است . تب چهل درجه را ، با تلقین میشود سی و هفت درجه کرد . در کتابی خواندم : یک محکوم به مرگ را می آورند ، می گویند تو محکوم به مرگ هستی . ما میخواهیم تو را ، یک جوردیگری بکشیم . یک نیشتر می زنیم و به مرور که خون از بدنت رفت ، تو میمیری . اگر توانستی تحمل کنی و طاقت بیاوری ، آزاد هستی . خوب طرف هم انگیزه ای پیدا کرد . البته با چشم های بسته ، به طرف یک نیشتر زدند ، او فکر میکرد الان خون راه افتاده و آنها بجای خون ، آبی با دمای سی و هفت درجه ، قطره قطره از شانه ایشان شروع به ریختن کردند و گفتند خونت دارد ، میرود و گذشت و گذشت . در حالیکه خونی از او نمی رفت ، طرف به حالت مرگ رسید و می گفت دارم میمیرم و خون بدنم تمام شده است . این یک واقعیت است . اصلا تظاهر کنید که ایشان را دوست دارید . یعنی واقعاً دوستش ندارید ، تظاهر کنید ؟ بله ما دستور داریم و هم علم روز ، به آن رسیده است . روایتی از علی (ع) داریم : ان لن تکن حلیما فتحلم . اگر بردبار نیستی ، خودت را به بردباری بزن . پرخاشگر هستی ، ادای آدمهای آرام را در بیاور. به مرور آرام می شوید . تظاهر به محبت کنید . اگر به مرور جواب نگرفتید . قطعا اثر دارد . من نمی خواهم شما را کاملاً امیدوار کنم . این نکته ظریفی است و این سوال بسیار حساس است و جواب هایش سرنوشت ساز است . اگر شما این کارها را کردید و اگر جرقه هایی از محبت در شما ایجاد شد ، مثلا ایشان روزی یک با ر زنگ میزدند و شما هیچ احساسی نداشتید و اگر فردا زنگ نزدند و دیر شد و دیدید ، انگار منتظر هستید و دلتان تنگ میشود یا مثلا مسافرت می رفتند ، برایتان مهم نبود ، تصادف کنند یا برگردند . چون شما احساسی نداشتید ولی الان با این راهکارهایی که به کار گرفتید ، اگرمسافرتی می روند ، می گویید مواظب خودت باش . یعنی برای شما مهم است . پس اگر جرقه هایی از محبت احساس کردید ، ما به شما اطمینان میدهیم ، شروع خوبی است . استارت بزنید و وارد زندگی مشترک بشوید . اگر این جرقه های باشند ، خداوند این عشق را بیشتر میکند . حرکت عشق در زندگی مثل حرکت قطار است . قطار خیلی سنگین راه می افتد ولی وقتی راه می افتد با سرعت صد کیلومتر حرکت می کند . خیلی ها این جوری بوده اند که آن عشق آتشین را نداشته اند ، ولی آن توانایی را داشته اند و توانسته اند نیازهای همدیگر را رفع کنند . همسر شما این را دارد . مهم این است که شما از همسرتان نفرت ندارید . شما وقتی طرف را می بینید ، سه حالت برایتان پیش می آید ، یا جذابیت دارد که باید مواظب اصولتان باشید یا دافعه دارد یعنی از او نفرت دارید ، سریع ، نه بگویید حتی اگر شرایط شما را هم ، داشته باشد و اگر بی تفاوت هستید ، به خدا توکل کنید و وارد زندگی بشوید . چون شرایط شما را دارد ، خداوند عشق را ایجاد می کند . در نود و پنج درصد مردم ، این جوری است . تجربه ما این جوری نشان داده است . در مورد پنج درصد هم ایجاد نمیشود . آدمهایی که نفوذ ناپذیر هستند و نتوانستند کنار بیایند . در این پنج درصد ، توصیه می کنیم که زندگی ادامه پیدا کند . در این مورد باید سعی کنند جرقه ها زده شود و خدا هم کمک کند . آیا پارک و سینما رفتن و مسافرت و خاطرا ت خوش هم ، تاثیری بر موضوع بالا دارد ؟
بله. تاثیر دارد ولی ممکن است طرف بگوید ، چون احساسی نداشتم ، اصلا با طرف ، سینما نمی رفتم خوب . این دیگر منتفی است ولی اگر زمینه در ایشان هست و او با اکراه میرود و خاطرات خوش مشترک ، می تواند جرقه ایجاد کند .
اگر ایشان فاصله ظاهری شان با همسرشان خیلی زیاد است ، اصلا ازدواج اشتباه بوده است . گفته بودیم در ازدواج ، باید درجهات مختلف همتایی باشد . یکی از همتایی ها ، قیافه و ظاهر است . یا نه اگر فاصله از نظر تیپ و قیافه خیلی زیاد است و برای دو دنیای متفاوت هستند ، اصلا این ازدواج به صلاح نبوده و اشتباه بوده است و واقعاً مشکل در زندگی ایجاد میکند . البته برای آقایان ، قیافه بیشتر مهم است. ولی این موضوع ، برای خانم ها در مرحله دوم است . بیشتر اقتدار و استقلال و نقش حمایتگری و قدرت مدیریت بحران در درجه اول است . البته قیافه هم مهم است ولی خانم ها راحت تر کنار می آیند. ولی آقا بهانه جو میشود ، بهانه گیر میشود و سر و گوشش می جنبد . دیگران آنها را می ینند و پیش آنها احساس حقارت میکند و فکر میکند سرش کلاه رفته و خدای نکرده ، به همسرش ستم می کند . اگر چنین چیزی باشد نظر من این است که دوران عقد دوران تجدید نظر است مگر اینکه آقا ، اینقدر به خودشان اطمینان داشته باشند که مشکلی پیش نیاید . ممکن است آقایی بگوید من اشتباه کردم و فاصله ظاهری زیاد است ولی چون خانم شرایط مطلوب را دارند ، من با مشکل چهره کنار می آیم و آن مشکلات را برای همسرم ایجاد نمیکنم . ما در اینجا به جدایی توصیه نمی کنیم اما مورد ایشان این نیست .
ممکن است آقا نگران باشد که دچار مشکل شود . چون این نیازش حل نشده است . و پس باید مسئله را جدی بگیرد . اگر قرار است شما وارد زندگی بشوید و مسئله حل نشود و این دختر خانم دوشیزه نباشد و از هم جدا شوید ، پس این خیلی بدتر است . دفع افسد به فاسد می کنیم ولی در مورد ایشان راه حل زیاد دارم و مورد ایشان این جوری نیست . چون میگویند ظاهر خیلی خوبی ندارد . نگفته اند فاصله ظاهریشان خیلی زیاد است . پس معلوم میشود ظاهرش بد نیست . من توصیه ام به این آقا این است که بیایید به خودتان کمک کنید . چون ایشان شرایط مطلوب را دارند ، اولا که به خودتان نگاه کنید که درجه زیبایی تان چقدر است . ببینید نمره زیبایی خودتان چقدر است . اگر نمره بالایی ندارید ، توقعتان را کم کنید . ویژگی های مثبت و سیرت نیکو این خانم را ببینید و ویژگی سوری بعد از مدتی عادی میشود ویژگی ظاهری مرد و زن ف درطولانی مدت ، اثرش خیلی کم میشود و آن ویژگی شخصیتی جایگزین آن میشود . ویژگی عطوفت ، پاکی ، پاکدامنی ، ویژگی های مهمی است و برای تربیت فرزند این هاست که مهم جلوه می کند . به دختر خانم ، به دیده مادر بچه تان نگاه کنید . مثلا برای تربیت فرزند ، ویژگیهای مادر مثل مهربانی و ویژگی های اخلاقی مهم است . فراوان است ، آقایانی که میگویند مهربانی همسر من ، قلب مرا تسخیر کرده است . شکسپیر میگوید : چیزی که قلب مرا تسخیر می کند مهربانی زن است نه روی زیبای او . من زنی را دوست تر میدارم که مهربانتر است و این واقعیتی است. آقایی را می بینید که خانم زیبایی ندارد ولی آقا او را می پرستد . گذشته از آن ، ما آموزه های قرآنی داریم . آیه پانزده سوره نساء که می فرماید : اگر همسر شما برای شما دل پسند نیست چه بسا چیزهایی برای شما زشت باشد که خداوند در آن برای شما خیر کثیر قرار داده است . بالاخره زنی که زیبایی متعارف دارد ، دغدغه های آن هم کمتر است . لذا من به آقایانی که خیلی غیرتی هستند می گویم که زن خیلی زیبا نگیرید ، چون توی دردسر می افتند . این یک واقعیتی است . خانمها یک مقدار که سنشان بالاتر میرود جا افتاده ترمیشوند و ما روایت داریم که اگر شما به خاطر مسائل اخلاقی با او ازدواج کنید ، اگر برای دینش ازدواج کنید ، خداهم مال میدهد و هم جمال ما . داریم خانمی که دائم از لحاظ زیبایی رو به رشد بوده است لذا تردید نکنید . ادامه بدهید . توکل به خدا آدم را قوی میکند . حضرت علی (ع) میفرماید : ما هی التوکل علی عزوجل علی خصلت من عمل بها اقوی الناس : خصلتی که هر کس به آن عمل کند ، از مردمان قوی خواهد شد و آن توکل به خدا است .
منظورشان این است که ، نسبت به همسرشان ، عشق و محبتی ندارند .عزیران ، ما برای زندگی زناشویی ، احتیاج به مهر و محبت داریم . بعضی ها تلقی شان این است که ، اگر عشق باشد همه چی حل است . خیر اینطور نیست که ، عشق باشد ، همه چیز حل است . عشق ، یک قسمت کار است . ما برای زندگی زناشویی ، نیار به دو عنصر عشق و محبت یا احساس به طرف و رفع نیاز داریم ، که خیلی ها از این مسئله غافل هستند . این دو عنصر است که زندگی ما را ، به سامان می رساند و زندگی ما را موفق می کند . البته دو تا عنصرهم نیاز است . چون اگر این عشق نباشد ، شخص امنیت روانی ندارد و بخاطر احساس روحی و روانی، عشق باید باشد . در قرآن فرموده : وجعل بینکم مودة . چون خدا در قرآن فرموده ، پس محبت لازم است . و گرنه خداوند در قرآن نمی فرمود . اما عشق کافی نیست و ما یک عنصر دیگر داریم و آن رفع نیاز است . یعنی طرفین ، توانمندی رفع نیازهای همدیگر را داشته باشند و به تجربه می گویم مسئله دوم از اول مهم تر است . نمی خواهم محبت را کم رنگ کنم ولی دومی ، مهمتر است . داشته ایم خانم و آقایی ، شیفته هم بوده اند و عشق های آتشین داشتند ولی چون آن توانمندی ، رفع نیازمندی ها را نداشته اند ، زندگیشان به جایی نرسیده ، یعنی با عشق شروع میشود و کر و کور میشوند و آن توانمندی رفع نیاز را نمی بینند و بعداً ، در دوران عقد یا بعد از عروسی ، متوجه میشوند ، که به جدایی کشیده میشود . از آن طرف ، من مواردی را داشته ام که ، با عشق شروع نشده ، عشقی نبود ه ، ولی طرفین ، شرایط همدیگر را برای رفع نیاز داشته اند ، وارد زندگی شده اند و زندگی رسمی را آغاز کرده اند و چون توانستند ، نیازهای همدیگر را رفع کنند ، عشق هم آغاز شده است .
با توجه به اینکه ، شما قسمت دوم را دارید ، یعنی آقا ، توانمندی رفع نیازهای شما را دارند ، پس به جدایی فکر نکنید و بیاید این احساس را ایجاد کنید و این شدنی است . با تجربه ، به این مطلب رسیده ایم. آدم ، با راه کارهایی می تواند ، این احساس را در خودش ایجاد کند . چطور شروع کنند ؟ اول ، نکات مثبت این آقا را بنویسید و لیست کنید و روزی یکبار آنرا بخوانید و یادآوری کنید . ما چقدر دستور داریم که نعمت های خدا را یادآوری کنید . محبتشان نسبت به خدا بیشتر میشود . یعنی وقتی شما امتیازات ایشان را ببینید ، قطعاً محبت شما به ایشان ایجاد خواهد شد و شما به ایشان علاقمند میشوید . به خودتان تلقین کنید که به ایشان احساس دارید و دوستشان دارید . بله ، برای ما گفته اید ، من احساسی ندارم . این جا اشکال ندارد چون جایگاه مشاوره است ، میخواهند به شما کمک کنند و گره گشایی کنند . در موقع دیگر ، به خودتان بگویید : من همسرم را دوست دارم . به خودتان تلقین کنید . واقعا این تلقین عجیب است . با تلقین میشود ، دمای هوا را تغییر داد . یعنی شما وسط تابستان هستید ودارید له له میزنید ، نفس تان در نمی آید ، به خودتان تلقین کنید که در وسط زمستان هستید و استخوانهایتان دارد می ترکد . گرما کم میشود . آیا این تلقین ماندگار است ؟ بله. این موثر است . ما به ضمیر ناخودآگاه خود ، تلقین می کنیم. ما یک ضمیر خودآگاه و یک ضمیر ناخودآگاه داریم . با این تلقین ، ما به ضمیر ناخودآگاه خودمان تلقین می کنیم . این خانم به خودش تلقین می کند که آقا را دوست دارم و به ضمیر ناخودآگاه خود می گوید و وقتی میگوید : به او احساسی ندارم ، ضمیر ناخودآگاه میگوید : دوستش داری . این موثر است . تب چهل درجه را ، با تلقین میشود سی و هفت درجه کرد . در کتابی خواندم : یک محکوم به مرگ را می آورند ، می گویند تو محکوم به مرگ هستی . ما میخواهیم تو را ، یک جوردیگری بکشیم . یک نیشتر می زنیم و به مرور که خون از بدنت رفت ، تو میمیری . اگر توانستی تحمل کنی و طاقت بیاوری ، آزاد هستی . خوب طرف هم انگیزه ای پیدا کرد . البته با چشم های بسته ، به طرف یک نیشتر زدند ، او فکر میکرد الان خون راه افتاده و آنها بجای خون ، آبی با دمای سی و هفت درجه ، قطره قطره از شانه ایشان شروع به ریختن کردند و گفتند خونت دارد ، میرود و گذشت و گذشت . در حالیکه خونی از او نمی رفت ، طرف به حالت مرگ رسید و می گفت دارم میمیرم و خون بدنم تمام شده است . این یک واقعیت است . اصلا تظاهر کنید که ایشان را دوست دارید . یعنی واقعاً دوستش ندارید ، تظاهر کنید ؟ بله ما دستور داریم و هم علم روز ، به آن رسیده است . روایتی از علی (ع) داریم : ان لن تکن حلیما فتحلم . اگر بردبار نیستی ، خودت را به بردباری بزن . پرخاشگر هستی ، ادای آدمهای آرام را در بیاور. به مرور آرام می شوید . تظاهر به محبت کنید . اگر به مرور جواب نگرفتید . قطعا اثر دارد . من نمی خواهم شما را کاملاً امیدوار کنم . این نکته ظریفی است و این سوال بسیار حساس است و جواب هایش سرنوشت ساز است . اگر شما این کارها را کردید و اگر جرقه هایی از محبت در شما ایجاد شد ، مثلا ایشان روزی یک با ر زنگ میزدند و شما هیچ احساسی نداشتید و اگر فردا زنگ نزدند و دیر شد و دیدید ، انگار منتظر هستید و دلتان تنگ میشود یا مثلا مسافرت می رفتند ، برایتان مهم نبود ، تصادف کنند یا برگردند . چون شما احساسی نداشتید ولی الان با این راهکارهایی که به کار گرفتید ، اگرمسافرتی می روند ، می گویید مواظب خودت باش . یعنی برای شما مهم است . پس اگر جرقه هایی از محبت احساس کردید ، ما به شما اطمینان میدهیم ، شروع خوبی است . استارت بزنید و وارد زندگی مشترک بشوید . اگر این جرقه های باشند ، خداوند این عشق را بیشتر میکند . حرکت عشق در زندگی مثل حرکت قطار است . قطار خیلی سنگین راه می افتد ولی وقتی راه می افتد با سرعت صد کیلومتر حرکت می کند . خیلی ها این جوری بوده اند که آن عشق آتشین را نداشته اند ، ولی آن توانایی را داشته اند و توانسته اند نیازهای همدیگر را رفع کنند . همسر شما این را دارد . مهم این است که شما از همسرتان نفرت ندارید . شما وقتی طرف را می بینید ، سه حالت برایتان پیش می آید ، یا جذابیت دارد که باید مواظب اصولتان باشید یا دافعه دارد یعنی از او نفرت دارید ، سریع ، نه بگویید حتی اگر شرایط شما را هم ، داشته باشد و اگر بی تفاوت هستید ، به خدا توکل کنید و وارد زندگی بشوید . چون شرایط شما را دارد ، خداوند عشق را ایجاد می کند . در نود و پنج درصد مردم ، این جوری است . تجربه ما این جوری نشان داده است . در مورد پنج درصد هم ایجاد نمیشود . آدمهایی که نفوذ ناپذیر هستند و نتوانستند کنار بیایند . در این پنج درصد ، توصیه می کنیم که زندگی ادامه پیدا کند . در این مورد باید سعی کنند جرقه ها زده شود و خدا هم کمک کند . آیا پارک و سینما رفتن و مسافرت و خاطرا ت خوش هم ، تاثیری بر موضوع بالا دارد ؟
بله. تاثیر دارد ولی ممکن است طرف بگوید ، چون احساسی نداشتم ، اصلا با طرف ، سینما نمی رفتم خوب . این دیگر منتفی است ولی اگر زمینه در ایشان هست و او با اکراه میرود و خاطرات خوش مشترک ، می تواند جرقه ایجاد کند .
اگر ایشان فاصله ظاهری شان با همسرشان خیلی زیاد است ، اصلا ازدواج اشتباه بوده است . گفته بودیم در ازدواج ، باید درجهات مختلف همتایی باشد . یکی از همتایی ها ، قیافه و ظاهر است . یا نه اگر فاصله از نظر تیپ و قیافه خیلی زیاد است و برای دو دنیای متفاوت هستند ، اصلا این ازدواج به صلاح نبوده و اشتباه بوده است و واقعاً مشکل در زندگی ایجاد میکند . البته برای آقایان ، قیافه بیشتر مهم است. ولی این موضوع ، برای خانم ها در مرحله دوم است . بیشتر اقتدار و استقلال و نقش حمایتگری و قدرت مدیریت بحران در درجه اول است . البته قیافه هم مهم است ولی خانم ها راحت تر کنار می آیند. ولی آقا بهانه جو میشود ، بهانه گیر میشود و سر و گوشش می جنبد . دیگران آنها را می ینند و پیش آنها احساس حقارت میکند و فکر میکند سرش کلاه رفته و خدای نکرده ، به همسرش ستم می کند . اگر چنین چیزی باشد نظر من این است که دوران عقد دوران تجدید نظر است مگر اینکه آقا ، اینقدر به خودشان اطمینان داشته باشند که مشکلی پیش نیاید . ممکن است آقایی بگوید من اشتباه کردم و فاصله ظاهری زیاد است ولی چون خانم شرایط مطلوب را دارند ، من با مشکل چهره کنار می آیم و آن مشکلات را برای همسرم ایجاد نمیکنم . ما در اینجا به جدایی توصیه نمی کنیم اما مورد ایشان این نیست .
ممکن است آقا نگران باشد که دچار مشکل شود . چون این نیازش حل نشده است . و پس باید مسئله را جدی بگیرد . اگر قرار است شما وارد زندگی بشوید و مسئله حل نشود و این دختر خانم دوشیزه نباشد و از هم جدا شوید ، پس این خیلی بدتر است . دفع افسد به فاسد می کنیم ولی در مورد ایشان راه حل زیاد دارم و مورد ایشان این جوری نیست . چون میگویند ظاهر خیلی خوبی ندارد . نگفته اند فاصله ظاهریشان خیلی زیاد است . پس معلوم میشود ظاهرش بد نیست . من توصیه ام به این آقا این است که بیایید به خودتان کمک کنید . چون ایشان شرایط مطلوب را دارند ، اولا که به خودتان نگاه کنید که درجه زیبایی تان چقدر است . ببینید نمره زیبایی خودتان چقدر است . اگر نمره بالایی ندارید ، توقعتان را کم کنید . ویژگی های مثبت و سیرت نیکو این خانم را ببینید و ویژگی سوری بعد از مدتی عادی میشود ویژگی ظاهری مرد و زن ف درطولانی مدت ، اثرش خیلی کم میشود و آن ویژگی شخصیتی جایگزین آن میشود . ویژگی عطوفت ، پاکی ، پاکدامنی ، ویژگی های مهمی است و برای تربیت فرزند این هاست که مهم جلوه می کند . به دختر خانم ، به دیده مادر بچه تان نگاه کنید . مثلا برای تربیت فرزند ، ویژگیهای مادر مثل مهربانی و ویژگی های اخلاقی مهم است . فراوان است ، آقایانی که میگویند مهربانی همسر من ، قلب مرا تسخیر کرده است . شکسپیر میگوید : چیزی که قلب مرا تسخیر می کند مهربانی زن است نه روی زیبای او . من زنی را دوست تر میدارم که مهربانتر است و این واقعیتی است. آقایی را می بینید که خانم زیبایی ندارد ولی آقا او را می پرستد . گذشته از آن ، ما آموزه های قرآنی داریم . آیه پانزده سوره نساء که می فرماید : اگر همسر شما برای شما دل پسند نیست چه بسا چیزهایی برای شما زشت باشد که خداوند در آن برای شما خیر کثیر قرار داده است . بالاخره زنی که زیبایی متعارف دارد ، دغدغه های آن هم کمتر است . لذا من به آقایانی که خیلی غیرتی هستند می گویم که زن خیلی زیبا نگیرید ، چون توی دردسر می افتند . این یک واقعیتی است . خانمها یک مقدار که سنشان بالاتر میرود جا افتاده ترمیشوند و ما روایت داریم که اگر شما به خاطر مسائل اخلاقی با او ازدواج کنید ، اگر برای دینش ازدواج کنید ، خداهم مال میدهد و هم جمال ما . داریم خانمی که دائم از لحاظ زیبایی رو به رشد بوده است لذا تردید نکنید . ادامه بدهید . توکل به خدا آدم را قوی میکند . حضرت علی (ع) میفرماید : ما هی التوکل علی عزوجل علی خصلت من عمل بها اقوی الناس : خصلتی که هر کس به آن عمل کند ، از مردمان قوی خواهد شد و آن توکل به خدا است .
مدتی است که عروسی کردیم و من آشپزی بلد نیستم . ممکن است این موضوع ، باعث کاهش محبت همسرم نسبت به من بشود ؟
بله -چون آشپزی مهم است . در زندگی دو چیز نیاز است محبت و رفع نیاز.که ایشان میگویند شوهرم عاشق من است و من عاشق شوهرم . ولی من عرض کرده بودم که محبت کافی نیست و رفع نیاز هم مهم است و غذا یکی از رفع نیازها است و این واقعیتی است جالب است . اگر عشق بطور کامل باشد و نیازی از مردشان را برآورده نکنند مثل آشپزی ، ممکن است آرام آرام این محبت کم شود و اثر گزار شود و برعکس ما خیلی داشتیم ازدواج هایی که آنچنان عشق آتشین نبوده ، بطور عادی خانم را دیده اند، بی تفاوت بوده اند ، ازدواج کرده وارد زندگی شده اند ، نیازهای همدیگر را برآورده کرده اند و آرام آرام عشق و محبت ایجاد شده . من توصیه میکنم به فکر باشید این مهارت را یاد بگیرید . فقط این مهارت نیست که خیاطی خوبی باشید . شرط کمال است ، خوب است . بهتر است .ولی حالا اگر نبود، لباس از بازار می خرند ولی اگر آشپزی بلد نباشید ، تا کی می خواهید غذا از بیرون بخورید . فست فودها ، چند روز می توانند قابل تحمل باشند . کاش شما ازدوران نوجوانی به فکر بودید . یاد گرفتن آشپزی هیچ منافاتی با تحصیلات ندارد شما درس می خوانید ، کنار مادر باشید از تجارب مادر استفاده کنید که اینجا دچار مشکل نشوید . حالا به هر دلیل یاد نگرفتید ، حالا شروع کنید از تجربیات مادر استفاده کنید . از سایت آشپزی استفاده کنید و آرام آرام و می توانید یاد بگیرید ، بدانید این نکته مهم است رسول اکرم میفرمایند: یکی از کمالات زن این است که بتواند غذای مطلوب درست کند . ژاپنی ها می گویند زن خوب زنی است که کدبانوی خوبی باشد . حالا دیر نیست شما یاد بگیرید که باعث کاهش محبت شوهر نسبت به خود نباشید . تذکر این است که آقا هم با خانم مدارا کند و فرصت بدهند تا آنها هم مثل مادرشان تجربه بدست آورند.
اگر خانم بخواهد غذا درست کند و بگوید کارهای خانه وظیفه من نیست چطور؟
زندگی فرمول ریاضی نیست . مرد حقوقی دارد از حقوقش میگذرد زن هم حقوقی دارد از آن میگذرد یا وظیفه ای ندارد و آنرا انجام میدهد باید در زندگی گذشت باشد .
اگر خانم بخواهد غذا درست کند و بگوید کارهای خانه وظیفه من نیست چطور؟
زندگی فرمول ریاضی نیست . مرد حقوقی دارد از حقوقش میگذرد زن هم حقوقی دارد از آن میگذرد یا وظیفه ای ندارد و آنرا انجام میدهد باید در زندگی گذشت باشد .
دختر هفده ساله هستم . سه ماه است عقد کرده ام . چنان به شوهرم وابسته شده ام که اگر یک روز او را نبینم مریض میشوم . آِیا ممکن است در آینده مشکل ساز شود؟
بله مشکل ساز میشود . نفس این رفتار برای شما مشکل ایجاد میکند .ممکن است این رفتار برای همسرتان خوشایند باشد ولی در دراز مدت خوش آیند نیست . باز همان حالت دل زدگی و به دام افتادگی پیش می آید . یک موقع با محبت او را به دام می اندازید و میخواهد فرارکند و یک موقع با حضور و ارتباط فیزیکی . اینها را دقت کنید . شروع کنید آرام آرام این وابستگی را کم کنید . این را بدانید ، آقایان از وابستگی خانمشان به خودشان خوششان نمی آید یعنی یک جورهایی نگران میشوند . ممکن است برایشان مشکلی پیش بیاید ، مأموریتی یا مسافرتی پیش بیاید که باید از شما دورباشد یا شما در سفر زیارتی باید از آقا دور باشید و بعد این مشکل پیش می آورد . یک جورهایی هم ممکن است از رفتار شما این جور برداشت بشود که نکند خلأ عاطفی شدید ، در دوران کودکی داشته اید که برداشت کنند شما خلأ عاطفی دارید. این وابستگی خوبی نیست . در همه جهات ممکن است آقا به خانم وابسته باشد که از جهتی بدتر است . اختلال درنظام زندگی و کار ایجاد میکند . حتی اگر بچه ها به والدین و والدین به بچه ها وابستگی شدید داشته باشند . وابستگی چیز خوبی نیست.
آرایش خانم و آقا برای همدیگر و استفاده از بوی خوش
- ما در دوران عقد هستیم و دوست دارم هر وقت به دیدار خانمم میروم ، آرایش کرده باشد ، پوشش نداشته باشد ، ولی این آرزو به دلم مانده است . راهنمایی بفرمایید .
-
روایت از حضرت رسول (ص) خواندم که زن باید بهترین لباس را برای مردش بپوشد . زن باید بهترین بوی خوش و آرایش را ، برای شوهرش داشته باشد . آرایش ، صرفاً آرایش امروزی و وسائل آرایشی نیست . چون در هر زمانی ، جلوه آرایش فرق داشته . بیشتر ، آراستگی و زینت منظورشان بوده و بوی خوش و امام صادق (ع) فرمودند : سزاور نیست زن برای مردش زینت نداشته باشد ، گرچه با گردن بندی و حنایی بر دستان خود . حتی خانم اگر کهنسال باشد. خانم های پیر نگویند از ما که گذشته . خیر آقایان شما هم دل دارند و دوست دارند همسرش را با زینت ببینند . خانم محترم ، خیلی مهم است که آقا شما را با آرایش ببیند و آراستگی ظاهر مهم است . و باعث توجه وعشق مرد به شما میشود و آن نیز بصری مرد شما را ارضاع میکند . آقایان از طریق چشم ارضاع میشوند برعکس خانم ها که از طریق گوش ارضاع میشوند . آرایش و آراستگی برای این است که چشم مرد شما پر شود و این زیبایی ها را ببیند و اگر در خیابان چشمش به کسی افتاد ، به انحراف کشیده نشود . این نکته مهمی است . ما میخواهیم نیاز بصری مرد ارضاع بشود . یک روایت از رسول اکرم (ص) نقل شده : زن باید با ظاهری نیکوخود را درچشم مرد زیبا و دل ربا سازد . حتی چندین روایت است . برادرعزیز شما در دوران عقد هستید و با دوران عروسی فرق می کند . همسر شما هنوز خانه پدرشان هستند و با وقتی که با شما زیریک سقف زندگی می کنند فرق میکند . قاعدتاً محدودیت هایی وجود دارد . ایشان از آن آدمهائی هستند که آرایش غلیظ را دوست دارند . چون بعضی ها با این وسایل آرایش دوست ندارند . چون می گویند صورت طبیعی خانمم را دوست دارم . آراستگی زینت و بوی خوش را دوست دارند و فطری است . همه آراستگی را دوست دارند و از ژولیدگی بدشان می آید . آرایش به شکل امروزی ، بعضی ها خو ششان نمی آید ولی این آقا خوشش می آید . خیلی از دختر خانم ها جلوی پدرشان حجب وحیا دارند . و رویشان نمی شود بویژه که ایشان می خواهند خانم با پوشش راحت با شند . صلاح نیست جلوی برادری که نوجوان است ، ممکن است مشکلا تی ایجاد بکند ولی من تقاضایم این است که شما یک مقدار از خواسته هایتان بگذرید . آراستگی وبوی خوش و زینت را رعایت کنید . وقتی سرزندگیتان رفتید ، آن موقع هر کاری خواستید بکنید . البته اگر شما سرزندگیتان هم رفتید ، اصرارنکنید که همیشه آرایش داشته باشند . این هم اشتباه است . زیرا بحث اشباع است ، اشباع می شوید و دیگر لذتی نمی برید . ممکن است درحضوردیگران این وضعیت را ندارند . ولی وقتی کسی نباشد محدودیتی نیست . ایشان می گویند دوست دارم همیشه آرایش داشته با شند.
ما نه ماه است که عقد کرده ایم . شوهرمن به وضع ظاهرش نمی رسد ومی گوید اسراف است ومن رنج میبرم. راهنمایی بفرمایید . -
بعضی آقایان فکر میکنند فقط خانم ها باید آراسته باشند . این درست نیست . اشتباه است . زن هم به آراستگی مردش ، نیاز دارد و امام صادق (ع) میفرماید : همانگونه که مردان دوست دارند زینت را در زنانشان ببینند ، زنان هم دوست دارند ، مردشان را آراسته ببینند . نکته مهمی است و نکته اولیاء اله است که آقایان باید آراسته باشند . این به خاطرحساسیتش است . زیرا بین خانم وآقا محبت ایجاد میکند و جلوی انحرافات خانم را میگیرد . خیلی ها توجه ندارند . من مواردی را دیده ام که متا سفانه عامل انحراف خانمها ، ژولید گی آقایانشان بوده است . حضرت رسول خطاب به آقایان فرمودند : لباس خود را تمیزکنید ، مسواک بزنید و آراسته باشید چون مردان بنی اسرایئل چنین نمی کردند و زنانشان به انحراف کشیده شدند . امام رضا (ع) فرموند : ان التهیه مما یزید فی عفت النساء . آراستگی مرد باعث زیادی عفت همسرش میشود. بفرض اگر عده ای هم به انحراف کشیده نمیشود، ممکن است درانتخابش دچارتردید بشود . سیره اولیاءاله هم خیلی عجیب بود . ظاهررسول خدا چقدر زیبا بوده و چقدربه خودشان میرسیدند. یک شخصی ، امام حسین (ع) را درمنزل دیدند که لباس رنگی پوشیده اند ، گفتند : آقا شما و چنین لباسی! فرمودند : همسرم دوست دارد ، بخاطر همسرم پوشیدم . کسی موسی بن جعفر را دید که موهایش را رنگ کرده اند ، تعجب کرد وگفت : آیا شما موهایتان را رنگ کرده اید . آقا گفت: آیا دوست دارید همسرتان ژولیده باشد ؟ گفت : نه . فرمود : من هم همین جور ، همسرم دوست ندارند که من ژولیده باشم ، همان طور که من دوست ندارم همسرم ژولیده باشد . امام صادق (ع) آقایی را دیدند که ژولیده بود . گفتند : متاهلی ؟ گفت بله . گفتند : پس چرا سر و وضعت این قدرآشفته است ؟ البته نمی خواهیم بگوییم مجرد ، ژولیده باشد اشکال ندارد . زیرا آراستگی ویژگی مسلمان است . بخاطراینکه همسران به انحراف کشیده نشوند و درانتخابشان تردید نکنند ، روی آ قا یان تاکید بیشتراست .
این نکته را جدی بگیرید . آراستگی کاری ندارد ولی نه به آن معنا که تنوع طلبی و خرج های زیاد، منظور نیست . اگر خانم انتظار دارند که آقا هر روز یک پوشش داشته باشند ، این اسراف است و گناه است ولی همان را که دارند ، تمیز نگه دارند و آراستگی همین است. -
مدتی عقد بسته ایم . دوست دارم همسرم در نحوه پوشش و لباس آنگونه باشد ، که من دوست دارم . آیا چنین حقی را دارم ؟
بله . توقع به جایی است . چقدر اسلام تاکید کرده پوشش و آرایشتان برای مرد بسیا رمهم است . رسول اسلام فرمودند : زن باید بهترین بوی خوش و بهترین لباس و بهترین زینت را به مردشان نشان دهند . آقا فرمودند : سزاوار نیست زن بدون زینت باشد حتی اگر به یک گردنبند که به خود آویزان کرده باشد، حتی مقداری حنا به دستانش . ممکن است ناخن هایش را بلند کند . البته مرد باید ناخنش را کوتاه کند . این برای زینت است . درفقه ما هم همین جور است مراجع میگویند اگر در راستای استطاعت مرد باشد و اگر زن این کار را نکند و برای مرد تنفر ایجاد کند واجب است که نوع پوششی که مرد دوست دارد بپوشد . حس زیبا شنایی مرد از طریق چشم است. -
برای شناخت ویژگیهای طرف مقابل ، باید به چه نکاتی توجه کنیم ؟
-
قبلا گفتیم که عزیزان اول خودتان را بشناسید . اگر شما خودتان را نشناسید ، نمیتوانید دیگران را بشناسید . لازمه دیگر شناسی ، خودشناسی است . نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید . تیپ شخصیتی خود را بشناسید .درون گرا هستید یا برون گرا هستید . حساستهای خود را ببینید . علائق خود را ببینید. مثلا شما وقتی می خواهید کفش بخرید ، باید شماره پای خود را بدانید وگرنه نمیتوانید کفش بخرید . چطور شماره خودتان را نمیدانید و میخواهید با دیگری ازدواج کنید . درمعیارهای دینداری ، طرف خیلی مهم است . دقت کنید که شخص طرف شما دیندار باشد. البته این ویژگی برای کسی است که خود متدین است و طرف مقابل هم باید دیندار و متدین باشد و اگر شما متدین نیستید ما نمیگوییم با کسی که متدین است ازدواج کنید . اخلاق و اصالت خانوادگی خیلی مهم است . البته برای کسی که خودش اصیل است . مثلا شما نمره پنج اصالت را دارید . طرف شما هم نمره پنج اصالت را داشته باشد . خوشبختی یعنی کسی که می خواهد شما را خوشبخت کند ، خودش باید خوشبخت باشد . صادق باشد که ما راههای آن را در کتاب گفته ایم . دیگر اینکه طرفتان درون گرا است یا برون گرا . دیگر سلامت جسم و روح، که جزء ویژگیها است. خط فکری طرف که میتواند خیلی مهم باشد . پس اول خود را بشناسد و این ویژگیها را برای طرف مقابل در نظر بگیرید.
چرا شما دیانت را از اخلاق جدا کردید ؟
در تعریف دین و اخلاق که ما بحثهای زیادی داریم . اندیشه خودی و غربی که حرفهای زیادی دراین مورد دارند که ما وارد مقوله آنها نمیشویم . در روایات ما تاکید براخلاق است و گرنه کسی که متدین است باید متخلق هم باشد . روایتی از پیامبر داریم که فرمودند : اذا جاءکم من ترزونهم خلقه و دینه فزوجوه . یعنی وقتی کسی به خواستگاری دخترتان آمد اگر از اخلاق و دین او راضی بودید، دخترتان را به او بدهید . ایشان اخلاق را قبل از دین می آورند . این بخاطر تاکید بر اخلاق است . فرمودند به او ندهید اگر سوءاخلاق دارد و بداخلاق است دخترت را به او نده . و البته ما گفتیم اگر کسی متدین واقعی باشد باید متخلق و با اخلاق باشد . اما متاسفانه بعضی اوقات این طور نیست . یعنی ما آدمهایی داریم که متدین هستند، نماز میخوانند ، روزه میگیرند ، خمس و زکات میدهند ، حج می روند و این آموزه های دینی را رعایت می کنند و واجبات را انجام میدهند ولی متاسفانه به یک سری آموزه های اخلاقی که آموزه های دینی هم به آن تاکید کرده عمل نمیکند وما داریم و واقعیت است . یعنی ممکن است آدم متدینی باشد ولی پرخاشگر باشد و بداخلاقی هم بکند و خشونت هم به خرج بدهد و نتیجه اینکه ، اگر رسیدند به اینکه طرف مقابلتان متدین است ، نگویید پس متخلق و با اخلاق هم هست . نه بروید و بررسی کنید که اخلاق دارد یا نه . ما درصدر اسلام هم اینگونه افرادی را داشتیم . مثل زیدبن حارثه که از سرداران سپاه اسلام بود که فرزند خوانده رسول اکرم بود و زینب که دختر عمه رسول خدا بودند ، دو تا متدین بودند ولی متاسفانه اینها از هم جدا شدند . بخاطر اینکه این ها از نظر مسائل اخلاقی با هم تفاهم نداشتند. پس دین بجای خودش و اخلاق به جای خودش . تاکید براخلاق برای این است که اگر طرف اخلاق نداشته باشد زندگی خیلی سخت میشود .
من یک هفته است که عقد کرده ام و نمیدانم خانواده شوهرم چه روحیاتی دارند که بر اساس آن، با آنها برخورد کنم ، که مشکلی پیش نیاید .لطفاً راهنمایی بفرمایید .-
بله این موضوع دغدغه خیلی از خانم هایی که تازه ازدواج کرده اند می باشد بسیاری از روابط خوب و بد خانواده شوهر دقیقا به رفتار خود عروس برمیگردد ، یعنی بستگی به رفتار خود عروس خانم دارد. که یکی از آن بحثها ، شناخت روحیات همسر و خانواده اش است که اگر این روحیات را نشناسند ، در تعامل ، خیلی موفق نیستند و مشکلاتی ایجاد می شود .اگر می خواهید در این قضیه به شما کمک شود اولین گام آن است که ، شما وجود تفاوت را باورکنید . این مهم است . خیلی ها هستند که وجود تفاوت را باور ندارند . اینکه خدا آدم ها رامتفاوت خلق کرد ه ، خانواده شوهر شما یک تیپ هستند ، روحیاتی دارند ،ویژگی هایی دارند و حساسیت هایی دارند و شما خانم محترم هم یک حساسیت هایی دارید .این لطف خداست اگر انسانها مساوی میشدند ، نابود میشدند . حضرت علی(ع) فرمودند : لایزال الناس بخیر ما تفاوتوافستواه هلکوا . اگر انسانها مساوی میشدند ، نابود میشدند . اگر شما این را ، برای شناخت روحیه همسرتان باور کنید ، سعی میکنید خودتان را وفق دهید و سعی نمیکنید آنها را تغییر بدهید . سعی میکنید خودتان را با آنها وفق بدهید . برای یک زندگی خوب ، لازم نیست واقعیت ها راتغییر بدهیم انتظارات خودمان را با توجه به واقعیتها تغییر بدهیم مثل تنظیم انتظارات . ما باید انتظارات خودمان را تغییر بدهیم . این نکته مهمی است که شما خودتان را وفق بدهید . آنها ویژگی و سلایق و حساسیتهایی دارند . سعی کنید این ها را زودتر بشناسید . یعنی اگر شما بطور معمول ادامه دهید ، حدود شش ماه تا یکسال به خودی خود شناخت پیدا میکنید . حتی اگر نخواهید بشناسید . اما شما فراتر از این حد معمول بشناسید . یعنی شناخت را جلوبیندازید . تأمل در رفتارها و دقت در حساسیت ها یشان و ویژگی هایشان مثل معلمی که سر کلاس رفته ، حتی اگربخواهد ، شاگردانش را هم نشناسد ، گمان میکنم تا آخر سال همه آنها را میشناسد و همه را با اسم فامیلی میشناسد . ولی اگر از اول سال ، فضای کلاس را کنترل کند و شاگردان را بشناسد ، سعی میکند فامیلی ها را زودتر یاد بگیرد . چون به ا و کمک میکند . اگر شما همت کنید ، دو سه ماهه به این ویژگی ها خواهید رسید و وقتی شناختید ، با احتیاط برخورد کنید . محک بزنید . مهم است . چون گفتیم که روحیات و تیپ های شخصیتی آدمها متفاوت است . مثلاً در اقسام خانواده ، خانوادههایی داریم که پذیرش عضو جدید خیلی برایشان راحت است و عروس خانم را می پذیرند و دوست دارند عروس خانم ، زود با آنها بجوشد ، گفتگو کند ،بخندد ، خودمانی تر شود وبعد آشپزخانه بیاید سالاد درست کند . خیلی ها این تیپی هستند واین را می پسندند . بعضی ها دیگر این جوری نیستند و خیلی راحت نمی پذیرند . در برابر این شخص جدید مقاومت میکنند . دوست دارند شما رسمی تر باشید ، وارد آشپزخانه نشوید ، وارد زندگی خصوصی آنها نشوید و دخالت نکنید این را بیشترمی پسندند . اگر شما همت کنید روحیات آنها را بدست آورید ، مانع مشکلات می شوید و این شناخت به شما کمک میکند.
دختر عقد بسته ام وخانواده شوهرم انتظار دارند که وقتی خانه شان میروم ، مثل دختر شان کارکنم و من نمیتوانم چه کارکنم ؟
-
این ادامه سوال قبلی است . این خانواده شوهر شما از نوع اول هستند که دوست دارند شما با آنها راحت باشید .آنها شما را ، به دید دخترشان نگاه کرده اند و شما هم بهتر است مادر شوهرتان را به دید ، مادرتان نگاه کنید و ارتباط برقرا رکنید و به خواسته شان عمل کنید . اگر شما برای آنها کارکنید و ارتباط برقرار کنید ، محبت آنها نسبت به شما بیشتر میشود و یک جورهایی جلو ی مشکلات بعدی را می گیرید . این تن ندادن به این ارتباطات مقداری برای آنها مشکل است و در مواردی برداشت اشتباه میکنند . شاید شما برای خودتان ادله ای دارید که وارد آشپزخانه نمیشوید و کار نمیکنید . مثلاً خانمی گفته اند : من نه متکبر هستم نه غروردارم . من اصلا رویم نمیشود و خجالت می کشم وارد آشپزخانه بشوم و با آنها کار کنم یا من اصلا بلد نیستم و میترسم سالاد خراب بشود کلاسم پایین می آید و اصلاً نمیتوانم کار کنم و در توانم نیست اگر شما همراهی کنید جلوی برداشت های اشتباه را میگیرید و جلوی اذیت و آزارهای بعدی را میگیرد . می گویند : این دختر خودش را می گیرد یا با آدم راه نمی آید و مغرور است و ما را آدم حساب نمیکند . این تعبیرها هست . ولی در دل شما چنین چیزی نیست . خودتان را وفق دهید . قدرت انطباق یک ویژگی است و کسانی که نمی توانند خودشان را با موقعیت های جدید وفق دهند ، دچار مشکل میشوند . شما دایناسورها را ببینید چرا نابود شدند؟ چون نتوانستند خودشان را با محیط و تغییرات زمین وفق دهند . همه چه دکتر و چه مهندس و چه طلبه و چه همه مردم باید خودشان را با شرایط وفق دهند و اگر با زمان جلو نیاییم نمیتوانیم موفق بشویم . این به روزشدن ها هم یک ارزش است . حالا آن دخترنازپرورده می گوید من نمی توانم . شما باید شروع کنید ،تمرین کنید ، بتدریج و آرام آرام بایک القاءتدریجی از یک جایی شروع کنید .مهم این است که پیش آنها حضور داشته باشید . بالاخره شما دوران عقد هستید و میخواهید وارد زندگی شوید باید این کارها را بکنید . آشپزی کنید به زندگیتان برسید .البته از نظر شرعی وظیفه تان نیست ولی کدام زن ایرانی است که این ها را وظیفه اش نداند اگرشما این کارها را انجام دهید با مردتان هم مشکل پیدا نمیکنید. اگر این کار را نکنید ، مشکل دو تا میشود از یک طرف دل خانواده شوهر را بدست نیاورده اید و از طرف دیگر با شوهرتان هم مشکل پیدا میکنید .این ها کاری ندارد به خودتان تلقین کنید که من میتوانم.
نکته دیگر اینکه بعضی خانواده ها ، هستند که عروس را استثمار میکنند . البته تعدادشان کم است . این خیلی بد است . قصد شما از آمدن این خانم ، باید ایجاد رابطه عاطفی باشد و کار و آشپزی ، باید بهانه عشق و محبت باشد ، نه اینکه شما یک عروس خانم گیر آورده اید ، پوستش را بکنید . این استثمار است. البته خانواده ها در حد توان طرف مقابل را درک کنند. -
همسرم در دوران عقد میگوید : به من احساسی ندارد و باید از هم جدا بشویم در حالیکه وقتی عقد را میخواندند ، شور و شوق زیادی داشت . علت چیست ؟
-
این مبتلا به زیاد دارد . اینکه ایشان شورو شوق داشته و تحمیلی نبوده ، کا ر را یک مقدار سخت تر میکند . شاید به یک جاهایی برسیم که اجازه به ادامه زندگی ندهیم . ولی بنای ما بر ادامه زندگی است. ولی ما دردوران عقد هستیم و شاید به جایی برسم که بگوییم باید جدا شوید . چون به صلاحتان نیست. مورد ایشان این جوری نیست . این ، ما را خیلی نگران نمیکند . همان مسائلی که تردید ایجاد میکند. یکی مقایسه شوهرها و خانم ها است . مسائلی که تردید ایجاد میکند ، تنش ایجاد میکند ، این دختر بایددقت کند . نکند باعث رنجش این آقا شده است . شاید شما دختر عزیز ، آن گل را آبیاری نکردید و خشک شده است و یا دارد می خشکد . با توجه به مجموعه شرایط ، به آقا توصیه می کنم در این تصمیمی که دارند ، لطفا عجله نکنند . چون ما آدمها ، قلبمان عجیب است . حالت ادبار و اقبال دارد . اما علی (ع) فرمود : ان للقلب اقبالاشهوتها و ادبارا . دل شما رویکرد و پشت کردی دارد ، گاهی می آید و گاهی می رود . بعضی آقایان می گویند ، بعضی از وقتها ، خانمم را دوست دارم و بعضی وقتها نه . اصلا ممکن است ادبار قلب باشد . گاهی ممکن است ذکر مصیبت می خوانند ، طرف اشکش در نمی آید و میگوید کافر شده ام . خیر . حالت ادبار شده اید . ممکن است عوامل پنهان دخیل باشد . عوامل را بررسی کنید و توی عافیت کار دقت کنید . ما روایت داریم : اذا قمت امراوقتدبرعافیت . وقتی میخواهیم کاری بکنیم به عاقیت آن کار فکرکنید . بله با یک مشاور آگاه مشاوره کنید . شاید همان ادبار قلب است. ممکن است فرصتها را از دست بدهید . حالا اگر شما طلاق بدهید و حقشان را بدهید ، گناه شرعی نیست ولی گناه اخلاقی است . یک دختری که دلبسته شما شده اند و احساس شکست می کنند ، عجله نکنید .
-
دید نادرست از مادرشوهر و...
-
چند ماه است عقد کرده ام ، خوشبختانه من و شوهرم هیچ مشکلی با هم نداریم . فقط مادرشوهرم با زبان نیش و کنایه ، مرا میرنجاند . آیا اینگونه برخوردها از طرف مادر شوهردر ست است ؟
نه اصلا درست نیست عرض کردیم به دخترخانمها که ، شما به مادرشوهرتان به دیده مادرتان بنگرید الان هم به مادرشوهرتان عرض می کنیم که شما هم به عروس به دیده دخترتان بنگریید اگر این اتفاق بیفتد خیلی داستانها عوض میشود و زندگیها گلستان میشود و مادر شوهر به عروس خود که مثل دخترش است محبت میکنند ، او را تشویق میکند ، حمایتش میکند و بعد روی روابطشان اثر مثبت میگذارد . این واقعیت است که ، عروس خانمهای جوانی که ارتباط برقرار میکنند ، از بعضی از رفتارهای مادرشوهرشان خوششان نمی آید و رنج می برند و در موارد زیادی این رفتارهای مادرشوهران از روی دشمنی نیست و حتی قصد خیر و قصد دلسوزی دارد . از مادر شوهران خوب که از بعضی رفتارهایشان غافلند ، تقاضا داریم این رفتارها را انجام ندهید . زیرا عروس شما به آن حساس است . چرا شما آنها را انجام میدهید مثلاً زیاد راهنمایی میکنید . من این زمان را صلاح نیمدانم و نمی پسندم شما ، حتی فرزندان خود را هم زیادی راهنمایی کنید ، نصیحت کنید . روایت داریم که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند :نصیحت چونان برف است که هر قدر آرامتر ببارد ، بیشترمیماند و بر عمق زمین بیشتر فرو میرود . اما ما نصیحتهایمان مثل باران ها ی سیل آسا است ، زیاده روی نکنید . حتی در مورد بچه های خودتان ، کاری کنید که عروس خانم خودش از شما راهنمایی بخواهد . بعضی مادر شوهرها اینطور هستند . چون عروس ها جوانند و حس استقلال دارند ، دوست دارند مستقل باشند ، روی پای خود بایستد، خودشان تصمیم بگیرند . این یک کاری است که خیلی برایشان سخت است . اینکه اعمال سلیقه است بعضی مادر شوهران اعمال سلیقه میکنند . عزیزان ، بپذیرید که ما آدم بزرگها در یک دنیا هستیم و جوانها در یک دنیای دیگر. یعنی در دو دنیای مختلف هستیم پس دو تا سلیقه متفاوت داریم. همانطور که دوست نداریم آنها سلیقه شان را به ما تحمیل کنند جالب نیست که ما هم سلیقه خود را به آنها تحمیل کنیم . روایتی داریم منصوب به حضرت علی(ع) که میفرمایند : لاتقصبوا اولادکم علی آرابکم فانه مخلوقون لزمان غیر زمانکم. فرزندانتان را به آداب خودتان وادارنکنید چون آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند . با این دید که عروسها هم مثل بچه های ما هستند، بی اعتنایی نکنید بعضی مادرشوهران به عروسها بی اعتنایی میکنند که این خیلی بد است . عروس دوست دارد بویژه در جمع ، مادر شوهر به او توجه کند ، تحویلش بگیرد ، به او اهمیت بدهد . برای خانمها خیلی مهم است . یک ضرب المثل ایرلندی می گوید : اگر زن را با شمشیر دو نیم کنی ، آسانتر است از آنکه به او بی اعتنایی کنی .مقایسه میکنند . این خیلی بد است مثلا در جمعی که همه هستند عروس خانم هم هست ، غافل هستند . مثلاً میگویند عروس فلانی مثل ماه شب چهارده است و غافلند که عروسشان پهلویشان نشسته است ، ممکن است یک سری ویژگیهای عروسها دیگر را به رخ عروس خود بکشند ، مقایسه کنند ، مادر شوهر عزیز شما خوبیهای عروس دیگری را می بینید ، مشکلاتش را که نمی بینید و چه بسا مادر شوهر آن عروس خانم ، دارند ویژگی عروس خانم شما را می بینند . دیگر اینکه تبعیض قائل نشوید مثلا بین دو تا عروس خود تبعیض قائل نشوید چون ممکن است کینه بیاورد و رقابت های منفی را پی ریزی میکند . کاندیداهای قبلی پسرتان را به رخ عروستان نکشید این کاری است که بعضی مادر شوهرها انجام میدهند . مثلا خواستگاری بوده که قبلا رفته اند و نشده و الان اینها را یکی یکی دارند میگویند . دیگر اینکه گوشه کنایه نزنید که کار خیلی بدی است ما روایت داریم که : الکنایه ابلق من تصریح .کنایه رساتر از تصریح است .اگرشما به دیده دختربه عروستان نگاه کنید این کارها را نمی کنید دل دختر خانمتان را نمی شکنید واین خطرناک است چون دودش به چشم خودتان می رود چون اگر عروس شما روحیه نداشته باشد به تعبیر شما هم نمیرسد. و خدای نکرده فرزند شما هم افسرده میشود ونشاط شان را از دست میدهند .
آقایی گفته ، هفت ماه است عقد کردیم و بین خانم و مادرم تنشهایی ایجاد شده ، من هر دو را دوست دارم و دوست ندارم هیچ کدام را برنجانم ، کار من برای کاهش اختلاف چیست ؟
-
در رفع این اختلافات یا اینکه اصلا اختلافی ایجاد نشود ، کار آقا خیلی مهم است . ای کاش ایشان از همان اول ، از مدیریت بحران استفاده میکردند . قبلا گفتم ازدواج نکنید مگر اینکه در زمینه های مختلف رشدهایی داشته باشید و یکی از آنها هم ، مدیریت بحران بود. یکی از آنها هم این بود که نگذارید بین مادر و همسرتان ، بحران ایجاد شده ، حالا این اتفاق افتاده است . بنظر من ، مرد عاقل ، می تواند تاثیر گذار باشد . برای ارتباط حسنه بین مادر و خانمش ، می تواند خیلی خیلی موثر باشد. مشکلاتی که با همسرتان دارید ، گاهی خانم جوان شما غفلت هایی داشته اند ، مشکلاتی با شما داشته اند، آنها را به مادرتان انتقال ندهید . علت بعضی اختلافات همین است که این مشکلات در ذهنش مادر شوهر می ماند و خود آقا می گذرد ولی مادر شوهر نمی گذرد . بعضی میگویند مادر شوهر عناد دارد ، دشمنی دارد ، به او چه ارتباطی دارد که در ذهنشان بماند . خیر ایشان مادر است ، دلسوز است و خیلی مواقع از روی دلسوزی اعمال عمل میکند ، نظری میدهد و از درون احساس رنج می کند و حالا یک مشکلی برای پسرش پیش آمده است این یک نکته . ازآن طرف ممکن است مادرتان داوری ناخوشایندی در مورد همسرتان داشته باشند و یک حرفی بزنند شما زود نروید آنها را کف دست همسرتان بگذارید . این اشکال دارد و احساس ناخوشایند ی به همسرتان دست میدهد . همین ها است که آن رقابتهای منفی و بعد حسادت را پی ریزی میکند . خیلی از مشکلات به عدم شناخت همسران از روحیه ی یکدیگر برمیگردد . اینکه می گویند زن و مرد محرم اسرارهمدیگر هستند اینجاست نه در بحث رازهای قبلی شما . آنها صد در صد غلط است که بعضی ها رازهای قبلی خود را به همدیگر میگویند و حالا می گویند بیچاره شده ایم و زندگیمان نابود شده ، ما رازهای قبلی خود را به همسرمان گفته ایم چون فکر می کردیم محرم اسرار یکدیگریم . این غلط است . ولی اینجا محرم اسرار باشید. امام صادق (ع) فرمودند : افشاءالسر سقوط. افشای سر ، سقوط است . ببینید اینجا شما سقوط میکنید . این کار را نکنید . دیگر اینکه ، از هیچ کدام از دو طرف ، جلوی همدیگر تعریف و تمجید نکنید چه لزومی دارد؟ متاسفانه فراوان این را داریم مثلا مادر نشسته و شروع میکند از خانمش تعریف و تمجید کردن و یا برعکس این یک واقعیت است و حسادت بوجود می آِورد و همسر و مادر خود را تحریک میکنید و مشکل بوجود می آِدید ودیگر اینکه بعضی ها گله ها و شکوه ها را منتقل میکنند . این کاررا نکنید چون از آنها برداشت میشود که او خبر چینی کرده ف مثلاً شما از قول خانمتان شکوه ای به مادرتان میکنید بعد مادرتان میگوید که او خبر چینی کرده است ، حرفهایی که نباید به تو برساند ، رسانده است و میگوید این اتفاق بین من و او افتاده چرا شوهرش باید بداند و برعکسش ، آقا رابط خوبی برای این کارها نیست و لزومی ندارد و دیگر اینکه مسائل اختلافی را جلوی آنها مطرح نکنید و مسائل مشترک و آنهایی که اختلاف نظر را مطرح کنید. دیگر آنکه حالا اتفاق افتاده ، باید با دروغ پیشگیری کنید . با حرفها ی غیر واقعی .آقا ، دروغ بگویید . بله همین دینی که گفته دروغ کلید همه گناهان است اینجا دروغ را ، برای رفع قهر و اختلاف پسندیده است . دروغ بگویید . مثلا تنشی بین مادر و همسرشان اتفاق افتاده و چند روز بعد بروید پیش مادرتان و بگویید مثلا زنم خیلی از این اتفاق ناراحت است و احساس گناه و عذاب وجدان میکند و میگوید اصلا رویم نمیشود در چهره مادرت نگاه کنم . و خیلی ناراحت هستند به دروغ بگویید و شاید اصلا خانمتان آنها را نگفته و بعد پیش همسرتان بروید و بگویید اتفاقی افتاده ، مادرم خیلی ناراحت است و همه اش از شما یاد میکند ومیگوید حالش خوب است و میگوید پسرم به او برس من فکر میکنم اتفاقی افتاده و مادرم جفایی در حق شما کرده است . به دروغ بگویید مثلاً به همسرتان بگویید مادرم هم از رنگ صورتی مثل شما خوشش می آید و به مادرتان مثلا بگویید شما گل شمعدانی خوشتان می آید ، همسر من هم خوشش می آید و آخر اینکه شما آقا باید یک جوری هم از مادرتان حمایت کنید هم از همسرتان . ولی این حمایت نباید در حضور آنها باشد این اشتباه است در خفا و بطور مستقل از آنهاحمایت کنید . نه جلوی همسرتان از مادرتان حمایت کنید و یا برعکس .اگر مثلا در جمعی بودید و حالا مشکلی پیش آمده و بعد با همسرتان خلوتی پیدا کردیدید ، می رویید بیرون بگویید من از برخورد مادرم متاسفم من از مادرم گله دارم .ایشان برخورد شان خوب نبود این بی حرمتی به مادر نیست و مشکلی را بوجود نمی آورد و یا با مادرتان تنها میشوید به او بگویید من از برخورد بد همسرم ناراحتم و از ایشان گله دارم و گله را به ایشان خواهم گفت و رفتار ایشان خوب نبود این حمایتها جداگانه خوب است و اثرش این است که آرامش دهنده است اینکه همسر شما می بیند مردش از او حمایت میکند در مقابل مادرش ، او آرام میگیرد ، امیدوار به زندگی میشود و مادر هم همینطور . وقتی می بیند پسرش ، از او حمایت میکند ، پیش خودش میگوید : پس عروسم ، پسرم را ندزدیده است و من را یادش نرفته ، این رفتار برای مادر ، آرامش می آورد.
-
ما یکسال عقد کرده ایم و همسرم را خیلی دوست دارم و همیشه هم پیش هم هستیم ولی مادر شوهرم دوست ندارد ما زیاد با هم باشیم و از این کار مادر شوهر ، گله مند هستند . -
این نکته ، درست نکته مقابل سوال قبلی است . این طبیعی است خانم محترم شما کاری نکنید که مادر شوهرتان احساس کند که شما پسرش را دزدیده اید و جدا کرده اید . شما طوری رفتار کنید که مادرشوهرتان احساس کند نه تنها فرزندی را از دست نداده ، بلکه فرزند دیگری هم کنارش آمده متاسفانه بعضی آقایان اشتباه میکنند . وقتی عقد می کنند خانواده ی خودشان را فراموش میکنند دائم خانه پدر خانم و مادرخانم هستند و این اشتباه است . بعضی ها آقایان مسافرت می روند ، بعد که برمیگردند قبل از این که بروند منزل خودشان ، به منزل مادر خانمشان می روند.این اشتباه است خانم عزیز اگر شوهر شما اینطور است رفتارش را تعدیل کنید . شما به شوهرتان بگویید که ایشان در کنار خانواده خودش باشد و شما تعدیلش کنید و بعد ازازدواج هم شما خانم عزیز،سعی کنید به آقا بگویید که ارتباطش را با خانواده خود کم نکند حتی اگر زوجین در جمعی هستند ، اول در کنار خانواده ها باشند و بعد اگر خواستند به خلوت یا بیرون بروند.
-
زندگی با مادر شوهر چه صورتی دارد ؟
بستگی به شرایط طرف دارد . بعضی ها آستانه حسی پایین دارند و این جور زندگی برایشان سخت است . حساسیت بالایی دارند و نمی توانند با مادر شوهرکنار بیایند . ولی بعضی ها می توانند . اگر علت خاصی ندارد ، توصیه ما به استقلال است . دوست داریم زوج جوان مستقل باشند . اختلاف سنی با مادرشوهر ، گاهی تنش ایجاد می کند . گاهی مادر شوهر از روی دلسوزی اعمال سلیقه می کنند یا دخالت می کنند . گاهی مسائل خصوصی زن و شوهر را می فهمند و دخالت می کنند و رنج می برند . در تربیت فرزندان دوگانگی پیش می آید . مطلوب این است که مستقل باشند ولی اگر الزامی هست ببینید خودتان چه تیپ آدمی هستید . به هر حال راه سختی است . ببینید آیا می توانید خودتان را انطباق بدهید و تحمل کنید . اگر خواهر شوهر و برادر شوهر هم باشد ، کار سخت تر است -
روابط با نامحرم
-
با خانواده ای ازدواج کرده ام که برادر شوهر یا خواهر زن را محرم میدانند و میخواهند با او مثل محرم رفتار کنم . اگر نکنم ، بی احترامی بحساب می آید ، چه کار کنم ؟ -
بعضی ها متاسفانه برادر شوهر و خواهر زن را محرم می دانند . با خواهر زن دست میدهند و دیده بوسی میکنند . یک عده دختر عمو و پسر عمو را نامحرم نمیدانند . مثل محرم با آنها رفتار میکنند بعضی ها هم می دانند نامحرم است ولی می گویند : ما چیزی توی دلمان نیست . رابطه ما خواهر و برادری است . در فقه ما همه این ها نامحرم هستند . شما نباید به ایشان دست بدهید . حرام است . باید پوشش کامل باشد و خنده های قهقه آمیز و تحریک آمیز غلط است . حتی اگربا قصد ریبه هم نباشد، اشکال دارد . اگر به قصد لذت هم نباشد اشکال دارد . خانم شما با محبت و مهربانی بگویید که ایشان نامحرم هستند . شما می گویید : آنها تلقی بی احترامی می کنند ، شما میتوانید از راههای دیگر احترام بگذارید . با بزرگ داشتن او ، جلوی پای ایشان بلند شدن و احترام بگذارید . ولی با مهربانی به ایشان بگویید : نامحرم هستید و من نمی توانم مثل یک محرم با شما رفتار کنم .
-
خانمی گفته : شوهری دارم که عاشق او هستم . همکار مردی دارم که پیامک تبریک و تسلیت ائمه را میدهد . آیا این اشکال دارد؟ -
شرعا خیر. نفس این کار بد نیست ولی من دلیلی برای این کار نمی بینم . شما که متاهل هستید ظاهراً آقا هم متاهل هستند یا مجرد که اگر مجرد باشند نگرانی ما بیشتر میشود و آخر دلیلی ندارد وآقا برای من سوال است . البته پیامک عاشقانه نیست که پیامد منفی داشته باشد و جالب است اگر این آقا متاهل باشد و اگر خیلی دلسوز امامان است به خانمش پیامک بدهد و اگر از خانمش بپرسید که آقای شما ایام وفات پیام میدهد می گوید نه . با توجه به عشق بازی آقایان احتمال اینکه اگر همکار شما مجرد هستند ، در ورای این پیام های مذهبی ممکن است اهدافی پوشیده باشد که آرام آرام بسمتی بکشد که نباید کشیده شود . شاید یک لذت جویی است . وقتی آقا به شما پیامک میدهد قطعا در شما یک احساس خوشآیندی در شما ایجاد میشود .از همین خوشآیندها می ترسیم و آرام آرام خطوات شیطان میشود . شما خودتان را جای همسرتان بگذارید اگر که شوهر شما با یک خانم چنین رابطه ای داشته باشد و پیامک به شوهر شما بدهد ، در شما ایجاد دغدغه نمیشود . خدای نخواسته شوهر شما موبایل شمار را برمیدارد و یک پیامک می بیند و حساس می شوند کنجکاو می شوند و می بینند یک آقا است . حالا شما باید ثابت کنید که این یک رابطه ساده بوده است .
-
اگر آقایان اهل کلام نیستند ، پس چطور قبل از ازدواج وقتی با دختری رابطه دارند ، دو ساعت پای تلفن صحبت می کنند اما بعد از ازدواج ، نمی توانند یک ربع با خانمشان صحبت کنند ؟
این مقایسه خوبی نیست . دنیای رابطه قبل از ازدواج با دنیای بعد از ازدواج ، کاملا فرق می کند . این ها را نمی شود با هم مقایسه کرد . البته در هردو عشق هست ولی این عشق ها خیلی باهم فرق دارند . یک فرق ماهوی دارند . خواجه نصیر طوسی بحثی درباره عشق دارد که میگوید : دو نوع عشق داریم : یکی عشق حقیقی که عشق به خدای مهربان است و دیگری عشق مجازی است که عشق مجازی به دو عشق حیوانی و نفسانی تقسیم می شود . رابطه خانم و آقایی که نامحرم هستند و عاشق همدیگر می شوند عشق مجازی حیوانی است . زیرا این قوه شهوت است و از آثار غرایز جنسی است . ما درنمونه هایمان تا هشت ساعت هم داریم که با هم پشت سرهم رابطه برقرار کرده اند . چون منشا این عشق ، غرایز جنسی و شهوانی است ، این طوری دختر و پسر را کنار هم می کشاند و اگر اینها بهم برسند ، کاملا سرد میشوند زیرا غرایز ارضاء میشود و عشق هم از بین می رود . اینکه افلاطون می گوید : وصال مدفن عشق است همین عشق را می گوید . هر عشقی که با منشا غریزی باشد ، دوام نمی آورد . هر چیزی که خوراک نفس است ، دوام نمی آورد . آخرش دو سال است . این ها در زندگی نمی توانند عاطفه خرج همدیگر بکنند و در زندگی حواسشان پرت می شود . رسول گرامی (ص) می فرماید : اگر کسی عاشق بشود و کتمانش کند و عفت پیشه کند ، خدا او را می آمرزد و وارد بهشت می کند و اگر با همین عفت بمیرد ، او شهید مرده است . دنیای عشق حیوانی با دنیای عشق زن و مرد فرق می کند . عشق زن و مرد ، عشق مجازی نفسانی است . این حال و هوای انسانی دارد و منشا آن معنویت و نجابت است . پس احتیاج به صحبت چند ساعته نیست . چون منشا آن غریزه نیست . اینها زن و شوهر هستند و نیازهای هم را برآورده می کنند ، بهم دیگر آرامش می دهند ، در سیر تکاملی هم موثر هستند و اگر روزی پانزده دقیقه هم با هم گفتگو بکنند ، خیلی خوب است . مراقب عشقهای قبل از محرمیت باشید . زیرا خطرناک است . -
چرا آقایان وقتی در محل کار با جنس مخالف روبرو می شوند ، سریع می توانند به نیمکره احساسات منتقل بشوند ولی وقتی به خانه می آیند ، باید یک ساعت بگذرد تا با خانم صحبت کنند ؟
وقتی آقا در محل کار به نیمکره احساسات منتقل میشود ، دنیای آن با دنیای ارتباط با همسر ، خیلی فرق دارد . آن رفتارکاملا نفسانی است . هواپرستی است . آقایی که متاهل هستند و با همکار نامحرم بگو و بخند می کنند ، در اینجا شیطان تمام هم و غمش را بکار می گیرد تا آقا و خانم را به این ارتباطات بکشاند و می خواهد بنیان خانواده را نابود کند . در اینجا شیطان خیلی زحمت می کشد و تمام نیرو و هم و غمش را بکار می گیرد تا خانم ها و آقایان بخصوص آقایان را به این ارتباطات بکشاند . این منحصر به محیط کار نیست . ممکن است در رابطه با نزدیکان هم باشد . منشا خیلی از طلاق ها همین ارتباطات با نامحرم است . بدانید شیطان قسم خورده که من حتما در سه جا هستم . یکی از این سه جا ، کنار زن و مرد نامحرم است . روایتی خوانده بودم : هرجا زن و مرد نامحرمی هستند ، در آنجا نفرسوم شیطان است . مواظب شوخی با نامحرم باشید . چقدر خانم ها می گویند : آقای ما در سرکار با همکاران خانم شوخی می کند. البته ما همکارانی که ضوابط شرعی را هم رعایت می کنند ، زیاد داریم . ولی برخی این را رعایت نمی کنند . ما روایات زیادی در مورد شوخی با نامحرم داریم . البته بیشتر این کاربرای آقایان نهی شده است . زیرا زیبا شناختی آقایان ، از طریق چشم ارضاء میشود . این قضیه خیلی مهم است . خدا درقرآن می فرماید : اگر دیدید شیطان شما را وسوسه می کند ، ذکر افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد را بخوانید . حتی توصیه شده در این موارد سوره واقعه را در شبها بخوانید . برای مقابله با نامحرم به ما ذکر یاد داده اند و تاکید کرده اند که چقدر این کار پاداش دارد . حضرت علی (ع) می فرماید : کسی که در مقابل نامحرم مواظب باشد و عفت پیشه کند ، ثوابش از مجاهد در راه خدا بیشتر است وعن قریب است که جز فرشتگان الهی بشود . شما که ازدواج کردید ، الان دیگر مال خودتان نیستید . خانم محترم شما اینها را مقایسه نکنید . اگر آقا با شما ده دقیقه صحبت کند و ابراز قلبی هم بکند ، خیلی ارزش دارد ولی ابراز محبت به نامحرم جز گناه چیزی نیست . این را با زندگی زناشویی مقایسه نکنید . آقایان باید متوجه مهربانی کردن خود در خانه با همسر و خانواده باشند زیرا خیلی مهم است . خانمی می گوید : آقا سرکار بگو و بخند می کند ، وقتی به خانه می آید ، سکوت می کند . شاید این خانم با ایشان رفتار خوبی ندارد و حقوق آقا را رعایت نمی کند و یا آقا از جایی ناراحت است یا خانم رگ خواب آقا را بدست نیاورده است . آیا ممکن است این مهرورزی های خارج ازخانه ، باعث شود که آقا نتواند درخانه محبت کند ؟ بله زیرا آقا اشباع میشود . حالا اگر مورد با حرام باشد ، اشباع میشود . اگر خانم با آقا در محیط کار ، بگو و بخند داشته باشد ، اقناع میشود و نیاز عاطفی اش برآورده میشود و دیگر نیازی ندارد . آقا هم همین جور . نکته اش هم همین است . آقا خنده و شوخی اش را کرده ، ابراز عاطفه با نامحرم هم کرده و چون گناه هم هست لذتش بیشتر است . شیطان اعمال ما را زینت می دهد. این از آثار منفی این ارتباطات است . و بخاطر این آثار منفی است که این ارتباطات نهی شده است . -
چون من با زن برادرم دست می دهم و شوخی می کنم و او مثل خواهر من است ، خانمم با من دعوا می کند . آیا این درست است ؟
رفتار دعوا ، درست نیست . برای اصلاح رفتارها بد ، دعوا درست نیست . برای اصلاح ، راه کار داریم . با دعوا به جایی نمی رسیم . حالا اگر منظورتان این است که خانمتان بهم می ریزد و کلافه میشود و این جوری با شما دعوا می کند ، این بهم ریختگی کاملا طبیعی است . چون حس تملک دارد و مردش را برای خودش می خواهد بویژه که دست می دهید که قُبحش بیشتر است . خدا این گونه کارها را با نامحرم حرام کرده است . زن برادر نامحرم آشنا است و شوهر خواه نامحرم آشنا است . در این احکام هیچ فرقی بین محرم آشنا و غریبه وجود ندارد . اینکه می گویند : مثل خواهر من است و یا نیت من پاک است ، اینها نمی تواند دلیل باشد . بله الان احساس شما نسبت به ایشان مثل خواهر است و به ایشان احساسی ندارید ولی آرام آرام احساس بوجود می آید. من خیلی باور نمی کنم که این احساس خواهری باشد . ولی ما حرف شما را رد نمی کنیم ولی این احساس آرام آرام عوض میشود و شما را به منجلابی می کشاند که دیگر نتوانید از آن در بیایید . متاسفانه این جور ارتباطات لطمه به بنیان خانواده زده است . صیغه محرمیت یک جمله نیست . این جمله مثل عقد معامله اقتصادی نیست . این صیغه یک اثر ماورایی و متافیزیکی دارد . وقتی این صیغه خوانده میشود ، احساس بعضی ها هم عوض میشود . احساس پدر پسر تا قبل از صیغه محرمیت یک جوری دیگر بوده است و بعد از صیغه محرمیت یک جور دیگری است و احساسش عوض میشود . عروس را می بوسد مثل دخترش و یک لذت معنوی می برد . ولی این صیغه محرمیت برادر و زن برادر شما ، احساس شما را عوض نمی کند . مراقب این رفتارها باشید . حرام است زیرا بنیان خانواده را بهم می ریزد . اصلا بنیان خانواده را بهم نمی ریزد ، ببینید چه بلایی سر خانمتان می آید . ما روایت داریم که با نامحرم دست ندهید ولی نگفتند نامحرم غریبه و قیدی نزدند و مطلق گفته اند . بعضی ها در جامعه اسلامی ما نمی دانند که پسر دایی و پسر عمو نامحرم هستند و من پیامک هایی داشته ام و متاثر شده ام ولی از طرف دیگر خوشحال شده ام که این جوانان پاک سرشت هستند که برایشان سوال پیش آمده است و برایشان مهم شده است و خداجو هستند . الان که می داند ، در آنها دغدغه ایجاد شده است . در مورد شوخی با نامحرم از رسول اکرم (ص) داریم : اگر مردی با خانم نامحرم شوخی بکند ، خداوند به ازای هر کلمه ای که با خانم شوخی کرده است ، هزار سال اورا زندانی می کند . در مورد دست دادن می فرماید : کسی که با زن نامحرم دست می دهد ، باعث دشمنی خدا میشود و خدا را دشمن خودش می کند . کسی که با زن نامحرم دست بدهد در روز قیامت او را دست بسته می آورند و دستور می دهد او را در آتش بیفکنید . خداوند که بخیل نیست . این ها برای مصونیت است . حالا اگر شما به این هم معتقد نیستید و یا اصلا عِرق مذهبی ندارند ، زندگی که برایتان مهم است و با این رفتار همسرتان را از دست می دهید . -
-
مگر نه اینکه باید در زندگی صداقت داشت ؟ پس چرا وقتی بعضی از پیامکهای عاطفی همکاران خانم را برای همسرم می خوانم ، رفتارش عوض میشود و به من بی توجهی می کند ؟
این بنده خدا از کار شما رنج می برد . یکی از عوامل جدی فشارهای روحی خانم ها که باعث افسردگی و باعث سرد مزاجی و قطع امید از آینده می شود ، همین رفتار آقایان است . یعنی خانمی به آقای متاهلی پیامک عاطفی بزند . مهمترین عامل همین است و دودش به چشم آقا می رود . تعریف صداقت این است که زن و مرد در زندگی مخفی کاری بی مورد نکنند . مثلا آقا شغلش را عوض کند و یا خانه ای خریده و یا معاملات کلانی کرده ویا اصلاعات کلی درباره در آمدش را به خانم نگوید . یا مثلا در مدرسه برای پسر اتفاق اخلاق پیش می آید و خانم از آقا مخفی می کند و یا نابهنجاری دارد و خانم نمی گوید . تربیت احتیاج به دو بال دارد . حالا ممکن است مرد غیر طبیعی باشد و اگر خانم بگوید ، رفتار غیر طبیعی از خودش نشان می دهد ولی یک موقع است که آقا طبیعی است و خانم موضوع را به آقا نمی گوید . اگر این کارها را کردیم ، صداقت داریم ولی اینکه شما پیامک عاشقانه یک خانم را به همسرتان بگویید ، درست نیست. بله پیامک هست ولی نباید هر راستی را بگوییم . البته هدف این آقا ، اثبات صداقت است ما داشته ایم که به آقایی بطور اشتباهی پیامک عاشقانه می رسد و ایشان به خانم میگویند و هدفش این است که بگوید : من بی دست و پا نیستم و خانم های دیگر برای من ارزش قائل هستند و به این هدف که خانم او را بیشتر دوست داشته باشد ، این را می گوید ولی نمی داند با این کار ، نفرتش بیشتر می شود . داشته ایم که آقا این پیامک را نشان داده که حس تملک خانم را بیشتر بکند و تحریک کند تا به او بیشتر برسد و نیازهای غریزی اورا برآورده کند ولی توجه ندارد که این باعث افسردگی خانم می شود و بعد باعث سرد مزاجی میشود و دیگر اصلا نیازهای غریزی آقا را برآورده نمی کند و آقا با این کار می خواهد خانم را تهدید کند که من خواهان دارم و مواظب خودت باش . قدیمی ها می گفتند : کسی باید از مرگ زنش بترسد که خواهر زن نداشته باشد . یعنی در اینجا آقا می خواهد بگوید : من خواهر زن دارم . -
شوهرم به من تهمت بی عفتی می زند در حالیکه من کوچکترین خطایی نکرده ام . آیا این درست است ؟
این خیلی خطرناک است . حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند : کسی که به زن یا مردی تهمت بزند در روز قیامت او را بر تلی از آتش قرار خواهند داد و او را به کیفرش خواهند رساند . اگر این صرف تهمت باشد ، این عواقب را دارد . حالا یک وقت تهمت ناموسی است . اینجا شوهر شما تهمت عمل منافی عفت به شما می زند . این علاوه بر کیفر آخرت در همین دنیا هم مجازات دارد . اگر مردی به همسرش چنین تهمتی بزند ، در اصطلاح قرآنی به آن قذف می گویند و نتواند ثابت کند که البته اثبات آن خیلی سخت است زیرا چهارتا شاهد عاقل باید با چشم خودشان ببینید و شهادت بدهد ، بر اساس آیه 4 سوره نور مرد مجازات میشود و حد قذف می خورد . هشتاد ضربه تازیانه جریمه این آقا است . و دیگر اینکه طبق آیات قرآن شهادت این آقایان هم دیگر پذیرفته نمیشود و این ها جزء فاسقون هستند . این خیلی کار خطرناکی است . خیلی آقایان راحت این کار را می کنند . روایت داریم که کسی قذف نمیکند مگر که ملعون باشد . روایت داریم : همسر خود را قذف نکنید باعث پشیمانی طولانی و عقوبت شدیدی میشود . این نکات دینی را یاد یگیرید و عمل کنید . -
آیا ارتباط خانم متأهل با پسر مجرد ( ارتباط با نامحرم ) در حد تلفن یا پیامک خیانت به شوهر محسوب می شود یا خیر ؟
اگر ارتباط یک خانم متأهل از طریق پیامک یا تلفن با یک آقای مجرد که البته مجرد و متأهل فرقی ندارد منظور ما نا محرم است به شکل متعارف باشد ، مثلاً احوال پرسی های متعارف باشد . سوال و جواب های متعارفی که خیلی از افراد با هم دارند و در حضور شوهر خانم هم است . الان یک خانم متأهل هستند با یک آقا پسر مجردی یا یک آقای متأهل دیگری از دوستان همسر خود احوال پرسی می کنند ، سلام و علیک خیلی جدی می کنند . سوالی آقا می کند خانم هم جواب می دهد . همسر ایشان هم اطلاع دارند وضوابط شرع هم رعایت می شود . این خیلی نکته ی مهمی است . ضوابط دین را رعایت می کنند اشکالی ندارد . ضوابط دین را هم همین امروز عرض کردم که وقتی سلام و گفتگو می کنند کش دار حرف نزنند . اگر این شرایط را رعایت کنند اشکالی ندارد . البته اشاره ی من روابط معمول اجتماعی است . روابطی که قطعاً بین خانواده ها و همکاران است . مثلاً همسر خود بنده افرادی هستند در بین خانواده و نزدیکان که نامحرم هستند ولی خیلی طبیعی و با وقار حال و احوال می کنند . سلام می کنند ، سوالی بپرسند پاسخ می دهند و چیزهایی که متعارف اجتماعی است . البته الان سوال این نیست چون این را همه می دانند و اشکالی ندارد . ولی منظور این است که الان من با آقا پسری ارتباط مخفیانه ی تلفنی دارم و شوهر من خبر ندارد . اگر این جوری است که به هیچ وجه صلاح نیست . حتی اگر بگویند من با ایشان ضوابط شرع را رعایت می کنم . کشدار حرف نمی زنم، به قصد لذت حرف نمی زنم و مراقب هستم . درست نیست اینکار، چون این روابط مخفیانه است و الان ساده است. ولی معمولاً متأسفانه به این صورت است که همین ارتباطات تلفنی و پیامکی از یک حد ساده ای شروع می شود و آرام آرام تبدیل به روابط عاطفی و عاشقانه می شود که ما چقدر این مشکل را داشته ایم . اصلاً خانم شوهر دارد ، آقا زن دارد با هم ارتباط تلفنی و پیامکی برقرار کرده اند . اوایل هم پیامک تبریک و تسلیت و حال و احوال خیلی جدی بوده است بدون شبهات . خیلی متأسفانه ما این مشکل را دیده ایم . می دانید شیطان قدم به قدم ما را به جهنم می برد و یک دفعه نمی برد . این مسئله کاملاً مشخص است . آموزه های دینی این درس را به ما داده است . خداوند فرمود از خطوات شیطان پیروی نکنید. نفرمود از شیطان پیروی نکنید . خطوات جمع خطوه است یعنی قدم و گام . یعنی از گام های شیطان تبعیت نکنید .او یک دفعه ما را به جهنم نمی برد . آرام آرام شروع می کند . این هشدارهایی که اسلام برای رابطه ی دو نامحرم داده است و خیلی هم زیاد است و به تعبیرهای مختلف گفته برای همین قضیه است . مراقب باشید . مثلاً فرموده اند که خلوت با هم نداشته باشید به گونه ای که امکان رفت و آمد نباشد . این کار حرام است . برخی از فقیهان ما فتوا داده اند که اگر خانم و آقای نامحرمی در مکان دربسته ای باشند که امکان رفت و آمد نباشد ، ماندن آنها در این مکان حرام است . در اولین لحظه باید این مکان را ترک کنند . یک عده ای هم این را گفته اند که اگر خوف مفسده باشد . یعنی بترسند که به حرام بیفتند . یک عده ای هم اصلاً این قید را نزده اند . حتی جالب است فرمودند حتی در هم باز است و افراد می آیند و می روند . وقتی نامحرم خلوتی با هم دارند ، نفر سوم شیطان است . ما روایت داریم که امام صادق (ع) گفته اند که شیطان قسم خورده که من حتماً در سه جا خواهم بود : شیطان همه جا است اما این سه مکان را تأکید کرده است . اینجا قسم خورده که حضور دارد ، یکی از آنجا ها کنار زن و مرد نامحرم است . جالب است که خانم و آقا با هم حرف می زنند کاملاً هم ضوابط دین را رعایت می کنند ، فرمودند به قدر ضرورت . به ضرورت بسنده کنید ، بیش از ضرورت مکروه است . نفرمودند حرام است چون آنها ضوابط دین را رعایت می کنند ، فرمودند مکروه است . همه ی اینها برای خطرات و آفت های آن است . ممکن است این خانم بگویند که به هرحال من مراقب هستم که وارد این وادی ها نشوم . شما خانم محترم ممکن است هیچ چیزی در دلتان نباشد و واقعاً می خواهید رعایت کنید و در حد یک تماس برقرار کردن باشد . اما طرف مقابل چطور ؟ طرف مقابل که مرد است بویژه یک آقا پسر مجردی که نیازهایی دارد که خیلی هم شدید است . البته اگر متأهل هم باشد فرقی نمی کند به هرحال او مرد است و عشق باز . باید بدانید که قیاس به نفس نکنید . ممکن است که شما هیچ چیزی در دلتان نباشد ولی طرف مقابل چطور . اصلاً همینکه او حظ کلامی از شما می برد ، شما شوهر دارید . او درحقیقت وارد حریم خانواده ی شما شده است . اصلاً چه بسا زمینه سازی کند و آرام آرام شما را به خطا ببرد. خانم ها می گویند نه آقا من خیلی محکم هستم . خدا گواه است که این مشکلات برای من پیش نمی آید. ما یک افرادی را سراغ داریم که اصلاً خودشان باورشان نمی شده که به خطا رفته باشند . آنقدر محکم بوده اند که گفته اند ما و لغزش، نه امکان ندارد . انسان خیلی نباید به خود مطمئن باشد . خانم ها و آقایان محترم شیطان خیلی قوی است . نمی دانم اطلاع دارید یا خیر که هشتاد درصد آدم هایی که در دریا غرق می شوند شناگران خوب و ماهری هستند که مهارت دارند . ولی می گویند من که شنا بلدم و غرق نمی شوم . آن افرادی که شنا بلد نیستند غرق می شوند . اما هشتاد درصد همین افراد هستند . این یک واقعیت است . اصلاً از همه ی اینها که بگذریم فرض کنید که شما هم به خطا نروید ولی کاری که شما می کنید موضع تهمت است و خیلی خطرناک است . خوب الان هیچ چیزی در دل شما نیست و با یک آقایی رابطه برقرار کرده اید اگر همسر شما بفهمد ، موضع تهمت است . فرمودند از مواضع تهمت بپرهیزید . روایت داریم که اگر کاری کردید که تهمت خوردید کسی جز خود را ملامت و سرزنش نکنید . خوب شما کاری کرده اید که تهمت بخورید . خوب الان اگر شوهر شما این داستان را بفهمند ، اگر قسم هم بخورید که رابطه ی شما یک رابطه ی ساده ی تلفنی و پیامکی بوده است ، از کجا باور کنند . بویژه اینکه مرد حس ناموس پرستی دارد . ویژگی غیرت دارد که خدا در وجود او قرار داده است . ممکن است که حتی مشکلات خیلی جدی برای شما پیش بیاید . خانم های محترم مراقب باشند ما شاهد هستیم که زندگی هایی بخاطر همین روابط به ظاهر ساده و با یک شروع ساده از بین رفته است . حتی اگر یک قید هایی هم باشد که مثلاً دو نفر در دو شهر مختلف هم باشند فرقی نمی کند. مگر ما آدم نداشته ایم که با هزار کیلومتر فاصله رفته که طرف مقابل خود را ببیند . بقول آقای دکتر احمد شوقی به نگاه که تمام نمی شود . اول نگاه ، بعد تبسم ، بعد سلام ، بعد کلام ،بعد وعده ی دیدار و بعد هم ملاقات . ما همه ی اینها را دیده ایم . حتی ممکن است در همین راه دور هم گناهان کلامی و ارتباطاتی باشد که حرام است . گذشته از این اگر شوهر شما بفهمد ، خیلی خوب راه شما دور است چگونه می خواهید ثابت کنید که طرف شما را ندیده است و رابطه ای با شما نداشته است . حتی اگر بگویند ارتباط ما خواهر و برادری است . دقیقاً این آقا مانند برادرم می بینم و با او دردودل می کنم . یا آن آقا می گوید مانند یک خواهر او را می بینم . اینها همه ترفند های شیطان است. خانم ها و آقایان، شیطان خیلی زرنگ است و خیلی به کار خود وارد است . من خواهش می کنم مراقب خود باشید . من قبلاً عرض کردم بیست درصد آقایانی که ارتباط برقرار می کنند منشاء آن خلاء عاطفی است . هشتاد درصد غرایز است . در خانم ها کاملاً برعکس است . یعنی در خانم ها هشتاد درصد ارتباطات خلاء عاطفی است . شوهر او با او گپ نزده ، حرف نزده ، ابراز محبت نکرده است . این یک اربتاط با نامحرم محسوب می شود . -
قسمت در ازدواج به چه معنا است و شما چقدر به قسمت در ازدواج اعتقاد دارید؟
-
قسمت اگر به این معنا باشد که درازدواج ، ما آدمها هیچ اختیاری از خودمان نداریم ، بعد بنشینیم توی خانه ، آقا اصلا خواستگاری نرود و بگوید : ما درخانه می نشینیم تا خدا خانمی قسمت ما بکند یا خانم هیچ حرکتی برای ازدواج نکند ، مثلا خواستگاران را رد کند یا در هیچ محافلی شرکت نکند ، بعد بگوید: تا قسمت ما چی باشد ، غلط است . ما متاسفانه بعضی ها را داریم که میگویند : قسمت همین است . چرا؟ زیرا انسان اختیار ندارد و آزاد آزاد آفریده نشده است . البته آزادی ما مطلق نیست . آزادی ما منتسب به مشیت الهی است . ما اختیار داریم . معمولا حق انتخاب در طول اراده خداوند است نه در عرض آن . مثلا اگر می خواهید لامپ اتاق شما روشن شود ، لوازمی لازم است . نیروگاه برق باید باشد که برق تولید بکند ، بعد سیم کشی شده باشد ، بعد جریان برق باشد و اگر کلید را نزنیم برق روشن نمیشود . شما حرکت کنید ، اقدام کنید. آقا خواستگاری برود ، خانم خواستگار قبول کند ، شما میروید در لحظات آخر ازدواج بهم میخورد . احتمالا مصلحتی در کار بوده که ما توجهی به آن نداشته ایم و خبر نداریم . خداوند اراده خودش را براراده ما حاکم کرده است . آدم گاهی باورش نمیشود که بهم بخورد . ولی گاهی عمه خانم حرفی میزند که ازدواج بهم میخورد . می گویند قسمت نبود . ولی اگر شخص کاری بکند که بهم بخورد ، مثلا مهریه را بنویسند و بعد آقا بگوید نه . من نمیتوانم این مهریه را بدهم و مهریه باید نصف شود . اینها نیست اگر چیزی در حیطه اختیار آنها نبوده است ، آنرا در حیطه قسمت بگذاریم .
مهریه
-
-
شوهرم و خانواده اش ، بعد از یکسال عقد ، میگویند : باید مهریه ات را ببخشی تا عروسی کنی . آیا این خواسته به جایی است ؟خیلی عجیب است . مهریه که یک پول نیست که در مقابل کالا بدهند . مثلا یک کالایی معامله شد ه و طرف پشیمان شده ، طرف میگوید خانم پول شما را نمیدهم . پول این کالا را به شما پس نمی دهم . ما در بحث ازدواج گفته بودیم مهریه یک پیش کش و یک هدیه است و نشانه صداقت و نشانه عشق قلبی مرد به زن است . این یک پول نیست ، صداق با صدق است یعنی نشانه صداقت است . من خیلی باورم نمیشود که این شوهر و این خانواده آقا بخواهند نشانه صداقتشان را پس بگیرند . آنقدر قضیه مهریه درشرع مقدس مهم است که در دین ما آمده ، این یک دین برگردن آقا است و اگر خانم مطالبه نکند، سالهای سال ، واجب نیست که ایشان پرداخت کنند ولی اگر مطالبه کند باید بپردازند . حالا می گویند مستحب است مرد قسمتی از مهریه را در قبل از ورود به زندگی زناشویی بپردازد و این نشان میدهد خیلی مهم است . این ها می خواهند به زور خانم را وادار کنند که مهریه اش را ببخشد ولی حالا اگر خانم بخواهد قسمتی از مهریه یا همه مهریه را ببخشد ، بحث دیگری است . آیه چهارسوره شریفه نساء: شما مهریه همسرتان را بپردازید . اگر خودشان دوست داشتند ، مهریه شان را بدهند بخورید نوش جانتان با طیب خاطر . ممکن است این آقا محترم اصرار میکنند شاید رقم مهریه نجومی است واقعا توصیه میشود مقداری از مهریه را ببخشید و مهریه رامعقول کنید.
حالا اگر چنین چیزی است آنها نباید بگویند کل مهریه ات را ببخش . بگویند قسمتی از مهریه ات را ببخش و آنرا سبک تر کن . روایت از حضرت علی(ع) داریم : لاتفالو به امول النساء فتکونواعداوه . مهر خانم ها را زیاد نگیرید زیراکینه می آورد . اگر واقعا این قضیه نیست و مهریه مطلوب است و خانواده آقا پسر اصرار میکنند ، خیلی بد است در آموزه های دینی ما به جد ، در مقابلش ایستاده اند و میگویند سارق است . پلیدترین گناه است ، کسی زنش را به زور وادارمی کند تا از مهریه اش بگذرد ،خداوند او را نمی آمرزد . امام صادق (ع) میفرماید : فهو عنداله زان . همان کسی است که عمل خلاف عفت انجام داده است . ما خیلی در این زمینه حرف داریم . پیامبر فرمودند : وقتی یک یتیمی گریه میکند خداوند چقدرناراحت میشود و حالا اگر خانمی را وادار به این کار بکنند ، خدا بیشتر ازاشک یتیم خشمگین میشود . امیدوارم خانم ه از شما طلب مهریه نکنند و زمانی که استطاعت داشتید از شما طلب کنند.مهریه ی مطلوب برای یک ازدواج خوب چقدر است ؟
اسلام برای مهریه حد و اندازه ای تعیین نکرده است. مهریه بستگی به توافق طرفین دارد . نکته اش هم این است که اگر حداقلی را قرار می داد مثلا فرض کنید یک سکه قرار می داد شادی کسی پیدا می شد که همان یک سکه را هم نمی داشت و از ازدواج محروم میشود. لذا اسلام حدی را برای مهریه معین کرده است. اما اسلام تاکید کرده است که مهریه زیاد نباشد . چه روایات هشدار دهنده ای در این رابطه داریم . حضرت علی (ع) می فرماید : مهریه ی را زیاد نکنید زیرا دشمنی می آورد . به آقایان گفته بودیم که شما در جلسه ی اول خواستگاری باید حدود مهریه دست تان بیاید یعنی انتظار خانواده ی خانم را بدست بیاورید البته رقم لازم نیست . ممکن است که یک مسیر طولانی تا بله برون را بروید و در آنجا به بن بست برسید . ما مواردی داریم که این مسئله ی مهریه مطرح نمیشود و تا بله برون پیش می روند و حتی در این مراسم خویشاوند هم شرکت می کنند و در آنجا خانواده ی دختر خانم مهریه ی سنگینی را در نظر می گیرند . آقا در موقعیتی قرار گرفته که دیگر نمی تواند برگردد زیرا هم علقه ای ایجاد شده است و هم بحث آبرویش است چون همه فهمیده اند لذا زیر بار مهریه ی سنگین می رود اما در دلش کینه ایجاد میشود. پیامبر فرمودند که مهریه را آسان بگیرید زیرا مرد مهریه را به زور می دهد اما در دل او کینه ایجاد میشود . خیلی از مشکلات بعد از ازدواج به این مسائل برمیگردد . از آقا می پرسند که چرا شما این قدر در حق خانم تان ستم می کنید ؟ ممکن است نگوید ولی در همان موقع این در ضمیر ناخودآگاهش رفته و کینه ایجاد شده است . لذا اسلام تاکید کرده که مهریه ها خیلی زیاد نباشد. متاسفانه الان چه مهریه هایی می گیرند ، به تاریخ تولدت و تاریخ میلادی . این مهریه ها قطعا مطلوب اسلام نیست اما مهریه را هم تعیین نکرده است . حالا ممکن است بعضی ها بگویند که این مهریه های سنگین برای بقای زندگی است و می خواهیم ضمانتی برای استمرار زندگی مان باشد. واقعا چه کسی می تواند ادعاکند که مهریه ضامن بقای زندگی میشود ؟ اگر این جوری بود مگر ما در مهریه های سنگین کم طلاق می بینیم ؟ حالا بفرض برای بقای زندگی هم باشد ولی با چه کیفیتی ؟ وقتی مرد کینه دارد ، تحت فشار است و عقده ای شده است دیگر معلوم نیست که زندگی بکند . این صورت زندگی است و در حقیقت مردگی است . لذا این باعث بقای زندگی نمیشود . ما موارد زیادی داشته ایم که مهریه های سنگین داشته اند و کارشان به طلاق کشیده شده است . مردی که بخواهد زندگی نکند آنقدر راه کار بلد است و آنقدر مفر و گریزگاه دارد که مثلا می تواند خانم را تحت فشار قرار دهد تا خانم بگوید : مهرم حلال جانم آزاد . البته این کاری که آقا می کند خیلی خطرناک است. پیامبر فرمود : مردی که زنش را آزار بدهد تا از مهرش بگذرد ، خدا را به اندازه ای خشمگیمن می کند که گریه های یتیم خدا را خشمگین می کند . این خیلی تکان دهنده است . سراغ مهریه های زیاد نروید و خانواده های دختر خانم هم مهریه های سنگین را تحمیل نکنند البته از طرفی خانواده ی پسر هم نباید مهریه ی ناچیز را تحمیل نکنند. بعضی مواقع آقا تمکن مالی دارد ولی زیر بار یک مهریه ی متعارف نمی رود . بالاخره مهریه حق است . مهریه برای زن پشتوانه است و خدا آنرا قرارداده است . بنظر من مهریه در حد متعارف خوب است. پس این طرفینی است. خانواده ی دختر مهریه خیلی بالا را به آقا پسر تحمیل نکنند و از طرفی خانواده ی آقا پسر هم مهریه ی خیلی ناچیز که اصلا مهریه بحساب نمی آید را به دختر خانم تحمیل نکنند . پس در حد توان خوب است و ببینند که آقا چقدر توان دارد . در حدی که بتواند یک پشتوانه برای همسرش ایجاد بکند ، مهریه را تعیین کند . من بسیار دیده ام که در مواردی بخاطر مهریه های ناچیز ، آقایی که انسان سالمی نیست و بعد می خواهد مشکلاتی درست کند با وقاحت تمام مشکلات ایجاد میکند . مثلا ما داریم که آقا می گوید خانم بیا برویم محضر ، مهریه ات را بدهم و تو را طلاق بدهم زیرا مهریه اش یک سکه است . او می تواند خیلی راحت این مهریه را بدهد ولی اگر متعارف باشد و باید قبل از این که به خانم بگوید که بیا محضر برویم اول حساب و کتابی بکند و دسترنج چند سالش باشد به این راحتی حرف از طلاق نمی زند . قبلا گفتیم که خانم می گوید : مهرم حلال جانم خلاص . حالا خانم با فردی به بن بست رسیده است یا با اعجوبه ای سر کار دارد و در ستم است و خودش میخواهد طلاق بگیرد . خوب این مهری ندارد که بخواهد بگیرد. و بگوید مهرم حلال جونم خلاص . حداقل در این جور مواقع اهرم فشار خوبی است . من کلاً با افراط و تفریط مخالف هستم . در هرکاری افراط و تفریط غلط است . روایت داریم که بهترین کارها حد وسط آن است . روایت داریم که راست و چپ گمراهی است و راه راست همان حد وسط است .
-
-
کنجکاوی بیش از حد خانم و آقا در این دوران
-
خانم من در دوران عقد ، کنجکاوی زیادی در زندگی خصوصی و خانوادگی من میکند ، وقتی به اومیگویم چرا این قدر وارد زندگی خصوصی من میشوید ، میگوید آقای دهنوی گفته که دوران عقد دوران شناخت عمیق است و این کنجکاوی ها باعث مشکلاتی در زندگی ام شده است . لطفا در این باره توضیح دهید. -
بله . درست است که دوران عقد ، دوران شناخت عمیق تر ، برای تفاهم بیشتر و ورود بهتر به زندگی مشترک است ولی نکته ای را عرض کنم ، این دوره ، زمان بسیار خوبی برای شناخت است چون فضا، فضای مناسبی است . شما آن محدودیت دوران نامزدی را ندارید ، دلهره و استرس از بین رفته و رو دربایستی ها کمتر شده ، رابطه راحت تر شد ه و محرم هستید ، الان همدیگر را در موقعیت های مختلف می بینید ، در منزل دوستان و مسافرت ها فامیل همدیگر را میبینید و پاگشا میشوید . حضرت علی (ع) فرمود : فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال . جوهر آدمها درمحیط های مختلف خوب شناخته میشوند.
این ها را ما گفتیم ولی ورود به حریم شخصی افراد را نگفتیم . کنجکاوی نکنید . شناخت پیدا کنید . ببینید خانمها ، آقایان یک گستره فعالیت های عمومی دارند که خودشان اطلاع میدهند و اگر سوال کنید راحت جواب میدهند و استنکاف ندارند . این گستره فعالیت عمومی است ولی یک حریم خصوصی دارند ، که این تبدیل به تجسس میشود . بله شما در دوران نامزدی میتوانید تجسس کنید به این معنا که بروید دنبال عیب طرف و خانواده اش و آن را پیدا کنید . چون ازدواج امر مهمی است . دین در اینجا به ما اجازه میدهد ولی الان دیگر ازدواج کرده اید . حق تجسس ندارید . ولا تجسسوا . پس شناخت پیدا کنید ولی تجسس نکنید و آقا هم همینطور و بدانید اگر زیادی تجسس کنید طرف مقابل را مقاوم میکنید . دیگر همان مقدار اطلاعاتی را هم که میخواست بگوید ، نمیگوید و مقاوم میشود. -
بسیار وسوسه میشوم که درباره گذشته خانمم ، بدانم . آیا درست است ، درباره روابطش از خودش بپرسم ؟ -
خیر . اصلا درست نیست . این سوال به جایی نیست و مشکلات زیادی دارد . نفس" سوال کردن " جالب است . آموزه داریم : حسن سوال نصف العلم . شما سوال کنید تا علمتان زیاد شو د . ولی این سوال کاملا بیجا است و نهی شده است و در قرآن داریم : لاتسئلوا عن اشیاءانتبدو لکم تسعد . از چیزهای سوال نکنید که اگر آشکار بشود ناراحتتان میکند .
شما الان این سوال را میکنید . که اگر درووغ بگوید ، شما او را وادار به دروغ کرده اید و چه بسا دروغ هم بگوید . چون میداند زندگیش خراب میشود . حالا اگر راست بگوید ، شما را بهم مبریزد و شما ناراحت میشوید و محبت کم میشود . و به زندگی شما لطمه میخورد . مثال قوم بنی اسرائیل که در آن داستان گاو ، یکنفر کشته شده بود و میخواستند قاتل را پیدا کنند . پیش موسی رفتند و گفتند : شما کمک کنید تا قاتل را پیدا کنیم . حضرت موسی گفت : گاوی را بکشید و تکه ای را به هر قسمت آن بزنید زنده میشود و قاتل را می گوید . آنها گفتند چه گاوی باشد و چه رنگی باشد. گفتند خدا گفته رنگ زرد باشد ، باز سوال کردند ما ابهاممان از بین نرفته ، موسی گفت گاویی باشد که برای شخم زدن نباشد ، به زحمت گاو را پیدا کردند . حالا اگر سوال نمیکردند یک گاو را میکشتند و تمام میشد . عزیزان چرا سوال میکنید؟
جشن عروسی در اسلام مستحب است و نیکو است و اولیا ءاله هم برای ازدواج خودشان جشن میگرفتند آقا رسول اکرم برای عروسی حضرت فاطمه جشن گرفتند و ولیمه دادند که مستحب است . پیامبر فرمود : ان من سنن المرسلین الاطعام عندالتزویج و از سنن مرسلین است و سنت انبیاء این بوده که طعام عروسی میدادند . چقدر روایت جالبی درباره طعام عروسی داریم . امام صادق (ع) فرمود : الطعام العرس تحب راحیه من الجنه . طعام عروسی ، بوی خوشی از بهشت دارد . عرض کردند این چیست ؟ آقا گفت : به امر خدا ، فرشته ها مقداری مشک از بهشت می آورد و به این غذا می زند و غذا بوی خوش میگیرد . پس ببینید خانم از اصلش خودتان را محروم نکنید . اما حالا کیفیتش بستگی به موقعیت مالی و اجتماعی خانواده شما دارد . اسلام روی کمیت خیلی تاکید نکرده اصل ولیمه دادن مستحب است و آن جشن . اگر برای شما از لحاظ مالی سخت است در حد توان مالی خودتان .اصل را از بین نبرید . در کشور ما چون آداب و رسوم مختلفی وجود دارد ، آقا و خانم می فرمایند : ما مجلس عقد مفصلی گرفته ایم و الان چون عروسی است ، می خواهیم هزینه آن را صرف زندگیمان بکنیم ، اگر این است ، کار خوبی است . چون در اسلام ولیمه یک بار است و شواهد تاریخی و سیره اولیا ءاله و هم عروسی حضرت علی (ع)با فاطمه (س)یکبار بوده است و ازدواج حضرت رسول (ص)هم یکبار ولیمه بوده است . ما از شواهد تاریخی استفاده می کنیم که یکی بوده دو تا نبوده .این کار خیلی خوبی است متاسفانه در کشور ما این جشن بر اساس آموزه های دینی ما نیست و منافات دارد آموزه های دینی تکرار ندارد ولی حالا یک مراسم عقد مفصل و بعد عروسی مفصل در بعضی از شهرهای ما متاسفانه یک جشن نامزدی و ..و این زیا ده روی است در بعضی استان ها به این سمت و سو میروند که جشن را یکی بگیرند بعضی ها عقد مفصل می گیرند عروسی را با شیرینی و مختصر و نزدیکان درجه یک و یک سفر زندگی را شروع میکنند . بعضی ها عقدر را مفصل نمی گیرند و عروسی مفصل می گیرند واقعا این ها به زندگی صدمه میزند . اگر نظر شما این است ، خوب است ا. لبته عده ای دارند و برایشان مهم نیست . خدا بیشتر بهشان بدهد ولی تعداد بسیار زیادی هستند که مجبورند ، برای مراسم ها ، قرض بگیرند و وام بگیرند و بعد این ها کمر شکن است باید این وام ها پس داده شود و زندگی را سخت می کند. یک ضرب المثل ایرلندی میگوید : اگر در شب عروسی زیاد خرج کنی ، مهمان های خود را یک شب خوشحال و خودت را یک عمر ناراحت خواهی کرد. بله میهمان ها می روند و شما میمانید با یک عالمه گرفتاری و قرض ،مشکلات فشار می آورد و روی سیستم عصبی فشار می آورد و آقا پرخاشگر میشود و این آقا باید با اضافه کاری و کیفیت زندگی پایین می آید و ازدواجی که باید مایه آرامش باشد، باعث استرس و اضطراب میشود . مردم ما باید به این سمت و سو بروند . یکی از مشکلات اصلی جوانان که از ازدواج شانه خالی میکنند ،همین است.- غربی ها به جشن عروسی این طور نگاه نمیکنند . آیا میتوانیم به آن سمت حرکت کنیم ؟
-
آنکه سادگی دارد خوب است اسلام دین متعادلی است با افراط و تفریط مخالف است .غربی ها یک جور تفریط دارند . کلیسا میروند ، در حضور کشیش عقد میشوند ، بعد ماه عسل می روند و تمام میشود. مراسم خانوادگی و ولیمه به این شکل ندارند . ولی اسلام این را قبول ندارد . زیرا ولیمه دادن مستحب است و این ولیمه دادن ، فوایدی دارد . ما در روایات داریم : یکی از فلسفه ها و حکمت های عروسی آن است که سهمی هم به مساکین برسد . ولی ظاهراٌ خیلی ها از این غافل هستند و معمولا نزدیکان دعوت میشوند. عیبی ندارد و حتی نزدیکان ثروتمند هم اشکال ندارد ولی بهره ای هم به مساکین برسد . همین که فامیل جمع میشوند و هدیه ای می آورند ، خودش یک حمایت اقتصادی از زوج جوان میشود . همینکه اطلاع پیدا کنند ، این خانم و آقا ازدواج کردند ، سراغشان را بگیرند ، حالی می پرسند و مشکلاتشان را حل می کنند . در عروسی ، اگر دو برادر هم قهر باشند ، حتما شرکت میکنند و تشویقی هم ، برای ازدواج جوانان میشود.
از جهت سادگی قابل قبول است ولی چون ولیمه ندارد به فرهنگ ما نمیخورد و خود خانواده ها هم به این گرایش ندارند . بارها عرض کردم ، در غرب بنیان خانواده ارتباطات محکمی ندارند و عمه و خاله خیلی جایگاه ندارند . البته همه هم ، این طور نیستند. -
خواهش میکنم درباره یک عروسی خوب صحبت کنید .آیا می توان یک عروسی بدون گناه برگزار کرد ؟ -
بله - چرا نمیشود . مجلس عروسی که مورد نظر اسلام است ، مجلس عروسی بدون گناه است . گویا بعضی ها باورشان نمیشود که میشود ، که گناه نباشد . اولیاء اله مراسم ازدواج داشتند و هیچ اتفاقی هم نمی افتاده ، میشود جشن باشد ، شادی و شادمانی باشد، کسی که صدای خوب دارد در مدح اهل بیت بخواند ، حتی در مورد داماد بخواند ، لطیفه های مناسبی بگویند ، میهمان ها میخندند ، میوه میخورند، همه این ها شادی است . ما محفلی داشتیم که شادی کردند ، در آن محفل گناه نبوده . خیلی از متدینین، معتقد به این شیوه هستند و گناه نمی کنند و ما روایت داریم : فرشتگاهان الهی به مراسم عروسی مومن می آیند و برکت می آورند . اگر در مراسم عروسی گناه باشد ، فرشتگان قاعدتا نمی آیند و برکت هم با خودشان نمی آورند . سوال زیاد داریم .این یک معظل است . خیلی ها تلقی شان این است که عروسی بدون گناه ، یعنی شراب خورده نشود و اختلاط زن و مرد و پایکوبی نباشد . خیرالبته این ها گناه است ولی اسراف هم گناه است و خیلی هم اسراف میکنند و در تالارهای آنچنانی چند نوع غذا و اسراف گناه است . متاسفانه این اتفاق می افتد یا مثلاٌ فخر فروشی ها چشم و هم چشمی ها ، زیاده روی ها یی که در خیلی ها عقده ایجاد میکند . یکی وضعش خوب است کلاس میگذارد ، میخواهد خودی نشان دهد . ایشان توجه ندارند ، در بین میهمانان کسانی هستند که امکان مالی کمتری دارند . حالا آقا پسر می خواهد ازدوج کند اولاٌ وحشت می کند . فکر می کند عروسی باید اینجوری باشد و عقده ایجاد میکند و واقعا در ایجاد این عقده ها بی تاثیر نیستیم . خیلی ها گمان میکنند این بریزو بپاش ها را بکنند شخصیتشان بالا میرود .در شیراز شنیدم در بعضی از شهرهای استان که عروس خانم را ، برای آرایش به یک کشور عربی می برند و عصر عروس را بر می گردانند . یعنی توی کشور ما آرایشگر نیست .هست ، حتی آرایشگر خودمان ، عروس را هم بهتر درست میکند ولی بحث اف گذاشتن است . من فکر نمی کنم این ها شخصیت بیاورد . بلکه چاله شخصیت را نشان میدهد و گرنه چرا ما این کار را بکنیم ؟ با یک ازدواج عقلانی و معقول . اگر خیلی پول داری برو صرف مسکین ها بکن . برای دختر های فقیر جهیزیه تهیه کن .گاهی اوقات سر و صدا در عروسی برای دیگران مزاحمت است و بعدش که در خیابان راه بندان ها که پیش می آید ، ما پشت ماشین عروس گیرمی افتیم ،آمبولانسی که میخواهد برود راه نیست . اینها ها چیست ؟ ما این جوری ازدواج می کنیم و بعد از خدا برکت و آسایش می خواهیم . من گمان نمیکنم که برکت و آسایش داشته باشیم . یکی هست عجله ندارد. شاید کسی برای فرزندش اتفاقی افتاده و می خواهد سریع برسد و نفرین میکند . این نفرین ها اثر گزار است. فرهنگ سازی کنیم . این ها گناه است .
-
مخارج جشن عقد بعهده خانواده من بوده است و حالا که مخارج عروسی بعهده خانواده شوهرم است ، می گویند اسراف است . آیا این کار درستی است ؟ -
در کشور ما با توجه به تنوع فرهنگی این داستان جشن ها مدل های مختلفی دارد . یک مدلی که خیلی جدی است و خیلی ها به آن عمل می کنند این است که مراسم عقد را خانم یعنی پذیرایی و شام و ولیمه ای که می دهند بعضی ها هم شیرینی و میوه با داماد است که این هم ظرافتی دارد چون داماد باید شیرینی بدهد و مراسم عروسی را آقای داماد می گیرد . این یک مدل است و نمی خواهم بگویم همه این جوری است ولی این مدل شایعی هست . این مورد سوال همین مدل است .عقد را دختر انجام داده و عروسی را داماد باید بگیرد که میگوید اسراف است . این رایحه خوشی ندارد . شاید رایحه بدی داشته باشد . شاید چنین برداشت شود که می خواهند شانه خالی کنند و فرار کنند اگر شما واقعا بنا دارید یک محفل و مراسم بگیرید که خیلی هم خوب است . ای کاش مردم به این سمت و سو بروند . ما در بحث ازدواج گفته بودیم ، در بله برون که بحث مهریه جدی میشود و مکتوب میشود و قرارهای عقد و عروسی و مدت زمان عقد و کیفیت چگونگی آن تعیین میشود که بعدا مشکلی پیش نیاید ،قبل از عقد همه این ها کاملا مشخص بشود و هیچ اشکالی ندارد درباره این ها گفتگو بشود . خوب اگر شما می خواهید این مدل را فرهنگ سازی کنید و ما هم از مردم عزیز این را تقاضا می کنیم که بسوی یک محفلی بروید آنجا مشخص کنید ، ما با هم یک محفل می گیریم و توافق می کنیم و هزینه آن را نصف می کنیم و مشارکت در هزینه می کنیم و در این مدل دینی که جشن عروسی علی (ع)و فاطمه (س) هم همین مدل بوده است . حضرت رسول (ص)خطاب به علی (ع) فرمودند : علی جان شما به احترام همسرت غذای خوبی بپز . گوشت و نان با ما و خرما و روغن با شما . بعد با آن ، ولیمه پختند و چقدر هم برکت داشت. و این مطلوب است که از قبل مشخص کنند نه اینکه مراسم عقد را خانواده دختر هزینه کنند و بعد که به مراسم عروسی برسند بگویند اسراف است و نیازی نیست . حالا سوال اصلی این است که این ها چکار کنند ؟ اگر خانواده دخترخانم به این نتیجه رسیدند که مراسم عقد کافی بوده یا یک سفر زیارتی عروسی کنید . و خرجی را که قرار بوده آقا پسرهزینه کند خرج خود عروس و داما کنید.حالا این راه کار دارد . مثلا بنا بوده فلان قدر خرج کنند پول را به حسابشان بریزند و این گره را باز کنند و سرمایه ای است یا بنا دارند خانه ای کوچک را رهن و اجاره کنند خانه بزگتر که آسایش بیشتری دارد اجاره کنند و حتما شما نیاید آنها را وادار به این کار بکنید چون یک مراسم گرفته اید.
اگر خانواده دختر مسّر باشند برای جشن عروسی چه کار کنند ؟
اگر چنین چیزی است نباید این منبع اختلاف بشود . اگر آنها چنین چیزی را دوست دارند ، نباید اصرار کنند . خوب آرزو دارند ولی انسانیت خوب است در حد توان از آنها انتظار داشت باشید و اصل ولیمه و جشن مهم است ، کیفیت مهم است نه کمیت .کاملا بستگی به توان مالی دارد گاهی واقعا توان مالی دارند و نمیخواهند این مراسم را بگیرند که بحث شانه خالی کردن است و درست نیست ولی اگر توان مالی آنها کم است در حد توان انتظار داشته باشند .
ما متاسفانه کم نداریم که این مسائل مشکلی ایجاد میکند ، عقده درست می کند و بعد این ها زندگیشان خراب میشود . این حیف است هردو خانواه محترم به دید انسانی و دینی مشکل را حل کنند.
من در بحث ورود به دوران عقد مقدمه ای عرض کردم تاکید روی آسیب های دوران عقد که عزیزان در آن دوران مراقب باشند و دوباره تاکید می کنم با زاویه ای دیگر و نگاهی دیگر . ما یکسری آسیب ها و آفت ها یی برای زندگی زناشویی داریم ، یکی همان ذهنیت های نادرست است . عزیزان ذهنیت هایتان را درست کنید بحث مادر شوهر و ...باز تاکید می کنم عزیزان دید بد شما نسبت به مادرشوهر و مادرزن کم کم این اندیشه نادرست ، ما را به سوی برخورد نادرستی می برد . این یک آسیب است. دیگری آسیب های تلخ گذشته است. وقتی عزیزان وارد دوران عقد میشوند مراقب باشند چون شما در فرایند خواستگاری یکسری خاطرات تلخ داشته اید ، حالا بحث مهریه ، خرید ، آداب و سختی هایی بوده و عمل نکردن به آداب ها یکسری خاطرات تلخ بوجود آورده ، به شما می گویم مراقب باشید این خاطرات برنگردد و نگذارید یاد آوری بشود و خاطرات تلخ دوران عقد ، مثل جشن عروسی که زمینه خاطرات تلخ را دارد یا در فرایند دوران عقد محدودیت هایی که پدر زن ایجاد می کرده ونمی گذاشته خانم را خوب ببیند و در کنارشان باشید و مسافرت بروید و سخت میگرفتند یا دختر خانم مثلا مادر شوهر رفتاربدی می کنند . خانمی می گفتند مادر شوهرم جهیزیه مرا دیده و گفته تا کامل نکنی من اجازه عروسی نمیدهم . و این خاطره تلخ برای خانم است شما خیلی باید مواظب باشید یادآوری نکنید یکی از آسیب ها و آفت های جدی زندگی بازگشت و یاد آوری این خاطرات تلخ است . این جایگاهی است که شیطان در آنجا زیاد کار میکند و بدون تردید محل ورود شیطان است که می خواهد عداوت ایجاد کند . هروقت می خواهد این خاطرات وارد ذهنتان بشود چون کار شیطان است بگویید استغفراله ربی و اتوب الیه و لا اله الااله .و آسیب دیگر ، مقایسه است که در دوران عقد گفتیم ولی در اینجا عوض میشود . در دوران عقد خود همسر را مقاسیه می کنند . حالا محرم شده اند ، آقا خانمش را با دیگران و خانم شوهرش را با دیگران مقایسه می کند ، خیلی خطرناک است و تردید ایجاد میکند ولی حالا تمام شده ، وارد زندگی شده اند و یک جورهایی همدیگر را پذیرفته اند و با هم کنار آمده اند خانم و آقا گفته اند مطلوب ما همین است پس خیلی نمی آیند همسرشان را با دیگران مقایسه کنند . حالا زندگیشان را ، خانه شان را و مکاناتشان را مقایسه میکنند.
رفت و آمد شروع میشود ، می بینند کم دارند . آنها ماشین دارند این ها ندارند . حسرت می خورند و اینها عقده میشود و درگیری ایجاد میکند . خیلی دقت کنید از نظر معنوی به بالای دست و از نظر مادی به پایین دست نگاه کنید . همیشه یادتان باشد که شما هر جور باشید عده ای هستند که از شما پایین تر هستند و امکان مادی شان کمتر از شما است و قرار نیست شما هم این جوری بمانید . شما هم تلاش میکنید و زندگی تان را میسازید آرام آرام ،قدم قدم ، شما آنها را که می بینید ، ده سال است زندگی میکنند و زندگیشان آن جوری است . در اول زندگی این امکانات را نداشتند . اصلا کسی هم هست که همزمان با شما ازدواج کرده و امکاناتش خیلی عالی است شما نکات مثبت زندگیتان را ببینید ، عشق و صفا و معنویت را . این خیلی مهم است از همین اول زندگی اگر سوء تفاهمی پیش آمد آن را رفع کنید و از بین ببرید . خیلی وقت ها سوء تفاهم بین خانم و آقا هست . اصلا سوء تفاهم نیست ، یک طرفی اشتباه کرده و به دل شما مانده است این را مطرح کنید و گفتگو کنید . اشکالی ندارد نترسید ، گاهی از اشک و ناله خانمشان می ترسند و می گویند ولش کن الان گریه می کند . بعداً عرض می کنیم گریه خوب است و به نفع خانم است . مطرح کنید سوءتفاهم ها را از بین ببرید . اگر این نقطه ئ سیاه را در دل حل نکنید نقاط سیاه در دل زیاد میشود . موردی که فراوانی دارد این است که ، این عزیزان به خاطر این مشکلات به آستانه جدایی کشیده میشوند ولی وقتی بررسی می کنیم می رسیم به یک نکته پیش پا افتاده . این ها گفت و گو نکردند .این جا محل ورود شیطان است شیطان می آید و به موضوع پر وبال میدهد در چین و هند و ژاپن یک گیاه است بنام بامبو همان خیزران خودمان است . که الان در ایران هم زیاد شده این را وقتی می کارند تا پنج سال یک جوانه است . ولی در زمین ریشه عجیبی می دواند بعد یکدفعه سی متر رشد میکند حتی در مناطق گرمسیر تا چهل متر هم رشد میکند . خیلی عجیب است ، مشکلات زندگی ما هم همین جور است ظاهرش بروز ندارد ریشه می دواند و می رود و پس از چند سال یکدفعه انفجار روی می دهد از اول اگر جلوی مشکلات را بگیریم بهتر است . -
اگر دو نفر عقد کنند می توانند بدون جشن عروسی سر خانه و زندگی شان بروند ؟
بله . از نظر شرعی واجب نیست ولی مستحب است و امرنیکویی هست . در سیره اولیاءاله هم هست در مراسم عروسی جشن می گرفتند و آن را جدی می گرفتند . مانند حضرت رسول که برای حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) جشن عروسی گرفتند و ولیمه هم دادند. طعامی که در عروسی داده میشود مستحب است . امام صادق (ع) فرمودند : به غذای عروسی رایحه بهشت خورده است . من توصیه ام این است که اصل این جشن را حذف نکنید . نمی دانم هدفشان از این سوال چیست ؟ ولی هر چه باشد این جشن را مختصر هم که شده بگیرید. البته اگر صد درصد هم حذف بشود ، ما حرفی نداریم . ممکن است پسر و دختری باشند که یا توانش را ندارند یا دلیل منطقی دارند ما دغدغه داریم که نکند الان روی احساسات تصمیم گرفته اید که خرجی نکنید و بعدا احساس کمبود بکنند . ازدواج های دیگران را می بینند و بعد آلبوم عکس ها رامی بینند و ناراحت می شوند . -
بنظر شما چه نوع عروسی مورد تایید اسلام است ؟
عروسی که در آن گناه نباشد . اسلام با جشن و سرور و شادمانی مخالفتی ندارد . پیامبر برای فاطمه جشن گرفتند و به زنان فرمودند : پایکوبی کنید و تکبیر بگویید . مهم این است که کاری نکنید که مورد رضایت خدا نباشد . ما روایت داریم : در عروسی مومن فرشته ها نازل می شوند و با خودشان برکت می آورند . ما بعضی مواقع مانع نزول برکت می شویم و جلوی رحمت خدا را می گیریم . ازدواج امر مقدس است با گناه شروع نکنید . گاهی فکر می کنند که گناه فقط رقصیدن و می گساری است . البته این ها گناه است ولی اسراف هم گناه است . زیاده روی هم گناه است . متدینی که مورد اول را رعایت می کنند اسراف و زیاده روی را رعایت نمی کنند . گاهی نیمه شب با صدای بوق مردم را آزار می دهید . اینجا از نفرین بترسید که نکند حق کسی ضایع شود . شما می توانید یک مداح خوش صدا بیاورید ، هنرمندانی بیاورید و همه شاد باشند و گناهی هم انجام ندهند .
-
-
-
-